احتمالا جايي كه شما در آن مشغول به كاريد، و يا در سازمانهايي كه سر و كارتان به آنها ميافتد، مي بينيد موقعيتها و به اصطلاح پستهايي سازماني وجود دارد كه شايد به دليل قحط الرجال (و يا قحط النساء!) به شخص ديگري واگذار نميشود و بعضيها كه لياقت و مهارتهاي مادرزاد مديريتي و رهبريشان در وصف نمي گنجد با داشتن چند سمت ديگر آنها را نيز تصديگري ميكنند. چنين اوضاعي چنان فراگير هم هست كه خيليها به پديده كمبود استعداد باور كرده و اعتماد به نفس به خود را از دست ميدهند يا اصلا قيد ترقي و ترفيع شغلي را كه يكي از مهمترين اجزاي توسعه انساني است، مي زنند.
چندي قبل يكي از مسؤولين يكي از سازمانها(چنين نگارشي آدم را ياد اخبار بيست و سي مي اندازد!) كه عملكردش غير قابل قبول و ضعيف بوده و از قضا وظيفه خطير و مهمي هم داشته به دلايلي نامعلوم از كار بركنار شده و يا استعفا دادهاست. شايعه شده كه فرد مورد نظر مدارك عالي دانشگاهيش جعلي بوده كه الا ماشاءلله در مملكت ما چنين مواردي در هر سطحي قابل مشاهده است! جدا از اينكه چنين افتضاحي چگونه روي داده و تبعات ديگرش چگونه بايد باشد، قرار است براي جايگزيني شغل خطير مذكور از تكنيك شديدا بوميسازي شده "حفظ سمت" استفاده شود!
امروز با همكاران در اين مورد صحبت مي كرديم و البته مي خنديديم. من مي گفتم كه اگر از مسؤولين ارشدتر بپرسيم "فلاني اگر هنر بكند حداكثر مي تواند وظايف واحد خود را مديريت كند، حالا چرا از بين اين همه آدم يكي ديگر را براي مسؤوليت انتخاب نمي كنيد؟" تجربه ثابت كرده كه خواهند گفت: "اين سمت سمت بسيار حساسي است نيازمند فرد بسيار مجرب و شايستهتري است و به سادگي نميشود ريسك كرد"! ولي اين بار ميشود بهتر پاسخ داد و بايد گفت: "مطمئن باشيد هر انتصاب ممكن به فضاحت فرد قبلي كه نمي شود! حالا اجازه بدهيد يكي ديگر از انعام و مزاياي مديريتي بهرهمند شود و علاوه بر آن عطش جاهطلبي حداقل يكي ديگر فروكش كند و ضمنا فرد چند سمته فعلي هم بعدا نمي تواند طفره برود و اما و اگر بياورد كه حجم كارها فوق العاده سنگين بود و الخ"!
چندي قبل يكي از مسؤولين يكي از سازمانها(چنين نگارشي آدم را ياد اخبار بيست و سي مي اندازد!) كه عملكردش غير قابل قبول و ضعيف بوده و از قضا وظيفه خطير و مهمي هم داشته به دلايلي نامعلوم از كار بركنار شده و يا استعفا دادهاست. شايعه شده كه فرد مورد نظر مدارك عالي دانشگاهيش جعلي بوده كه الا ماشاءلله در مملكت ما چنين مواردي در هر سطحي قابل مشاهده است! جدا از اينكه چنين افتضاحي چگونه روي داده و تبعات ديگرش چگونه بايد باشد، قرار است براي جايگزيني شغل خطير مذكور از تكنيك شديدا بوميسازي شده "حفظ سمت" استفاده شود!
امروز با همكاران در اين مورد صحبت مي كرديم و البته مي خنديديم. من مي گفتم كه اگر از مسؤولين ارشدتر بپرسيم "فلاني اگر هنر بكند حداكثر مي تواند وظايف واحد خود را مديريت كند، حالا چرا از بين اين همه آدم يكي ديگر را براي مسؤوليت انتخاب نمي كنيد؟" تجربه ثابت كرده كه خواهند گفت: "اين سمت سمت بسيار حساسي است نيازمند فرد بسيار مجرب و شايستهتري است و به سادگي نميشود ريسك كرد"! ولي اين بار ميشود بهتر پاسخ داد و بايد گفت: "مطمئن باشيد هر انتصاب ممكن به فضاحت فرد قبلي كه نمي شود! حالا اجازه بدهيد يكي ديگر از انعام و مزاياي مديريتي بهرهمند شود و علاوه بر آن عطش جاهطلبي حداقل يكي ديگر فروكش كند و ضمنا فرد چند سمته فعلي هم بعدا نمي تواند طفره برود و اما و اگر بياورد كه حجم كارها فوق العاده سنگين بود و الخ"!
2 comments:
Afshin Like it!
به سبك گوگل باز عرض شد. واقعاً بايد گفت هر روز بدتر از ديروز است گويي بايد بساط اميد به بهبود را از اين سرزمين برچيد. يك مورد مشهودش را در هماسيگي خود آيدين عزيز مي تواني رصد كني. سه نقطه حسرت
البته سياه چاله ها را نمي شود رصد كرد. در موردش حدس و يقين خود را مي گوييم و بس
Post a Comment