Wednesday, January 30, 2008

تبليغات و پيام آن

اين هم سه تصوير برگزيده از سري پيامهاي تبليغاتي كه خنده دار بودند؛ دو تصوير اول، بيشتر محتوي پيام فرهنگي بوده و در مورد با ارزش بودن وقت، انرژي و جلوگيري از اتلاف انرژي و ... هستند. تصوير سوم هم تبليغات يك جوراب زنانه است كه جلو ديد دزد محترم را گرفته.

البته از چنين تصاويري (در ايران)، شايد اينگونه هم استنباط بشود:
درست است كه در ظاهر، خيلي ها ادعاي مكانيزاسيون و اتوماسيون مي كنند، ولي باز هم عمل يدي شرط لازم و كافي است!!
و درست است كه در شعار، كيفيت محصول افزايش يافته، ولي اين حرف توليدكننده بوده و في الواقع مصرف كننده ناراضي تر شده است.




Thursday, January 24, 2008

رضايت كاركنان، كليد اصلي موفقيت كسب و كار

اگر نمي خواهيد اعصابتان خرد شود، از من به شما نصيحت: مستقيما در مورد منابع انساني كار نكنيد و يا حداقل در واحدهاي سازماني كه حوزه كاريشان نيروي انساني است، وارد نشويد؛ اولا چون كار براي شما كه آدمهاي خلاق و مستعدي هستيد، قحط نيست و مهمتر اينكه، ثانيا خودتان هم جزو منابع انساني هستيد و كار به همان سادگي كه در مورد عوامل ديگر توليد به جز عامل انساني، كه مي توان نظر داد و تحليل كرد، نيست. ماشاءالله همه هم در مورد انسان صاحبنظر در علوم انساني هستند و جالب هم اين است كه بالاخره انگار در مورد ابزار و تكنولوژي و مواد مصرفي حرف مي زنند و همه فقط منافع قشر خود را درنظر مي گيرند. البته دفاع از منافع خود به نوعي حق همه مي باشد ولي اين در دنياي واقع منجر به تماميت خواهي مي گردد و بيچاره گروه اول و دومي كه در مطلب زير از آنها ياد شده است، چون گروه اول تقريبا خواسته، و گروه دوم ناخواسته قرباني اند. اگر مي خواهيد بدانيد گروه اول و دومي كه از آنها ياد كردم مطلب زير را بخوانيد. مطلبي كه، به عنوان مقدمه اي كلي در مورد اهمييت رضايت كاركنان با اعمال تغييراتي، ترجمه كردم. البته آنقدر با كمال بي‫انصافي، از سر و تهش زدند كه به يك مطلب ديگر تبديل شد و به كلي متفاوت بود!! البته اصل مطلب بدرد انتشار در وبلاگ مي خورد كه در زير خواهيد خواند.
بعد از خواندن مطلب دعوت مي كنم به صفحه لينك شده به كاريكاتور فوق سري بزنيد كه كاريكاتورهاي جالبي در مورد كسب و كار دارد.

رضايت كاركنان، كليد اصلي موفقيت كسب و كار

مديري كه در زمينه افزايش رضايت مشتريان شركت عملكرد درخشاني داشته، مي گويد: "اگر من مواظب كاركنانم باشم، آنها هم مواظب مشتريان خواهند بود" و نكته جالب اين است كه او اين حرف را مستقيما به كاركنان نگفته‫است.
رضايت كاركنان كليد اصلي موفقيت يك سازمان تجاري است و دليل آن در حقيقت به رضايت مشتري نهايي از كيفيت نهايي محصولي بر مي گردد كه در توليد صحيح آن همه كاركنان ايفاگر نقش اصلي هستند؛ كاركناني كه تعهد و وفاداري كافي را به سازمان دارند، زيرا سازمان بقاي خود را مديون كاركنان ديده و نه تنها خود را مكلف به جلوگيري از ايجاد كوچكترين نشانه هاي عدم رضايت كاركنان خلاق و ماهر مي داند، بلكه هميشه به دنبال افزايش مستمر رضايت سرمايه اصلي خود يعني كاركنان است.
انگيزه كاركنان با توجه به فعاليتهايي كه بر عهده مي گيرند، متغير بوده و محرك بخش مادي آن مربوط به حقوق و مزاياي پايه بوده و البته ميزان آن به نوبه خود به سطوحي همچون گستره اجتماعي‫تر شدن فرد و ديگر چالشها بستگي دارد و متخصصين منابع انساني مي گويند جهت تشخيص نخستين محركهاي انگيزش كه منجر به افزايش رضايت منجر مي گردد، افراد را دسته بندي كرده و به طور خلاصه چنين عمل كنيد:

1- "جويندگان نيازهاي اوليه(1)"؛ تنها چيزي كه انگيزه اين افراد را افزايش مي دهد، افزايش درآمد است.

2- "پويندگان(2)" كه به دنبال رسيدن به سطح بالاتري از استانداردي براي زندگي هستند. از نظر مالي اين افراد بدون درآمد ناشي از كارشان هم مي توانند امرار معاش كنند. چنين افرادي به دنبال مشاغلي هستند كه درآمد خوبي دارند، ولي چيزي كه رضايت شخصي آنها را به دنبال داشته باشند. راه‫حل: پول ممكن است انگيزه آنها را بيشتر كند، ولي آنها در فردا به دنبال چالش بزرگتري هستند كه اين ممكن است به واگذاري آنها به رقبا منجر گردد.

3- "تشريك مساعي كنندگان(3)" كه در حقيقت نيازي به پول ندارند. آنها فقط در جهت رسيدن به يك هدف بزرگتر مشترك همكاري مي كنند. اين احتمال وجود دارد، آنها آ‹هاحتي اگر شركت ديگر به آنها حقوق ندهد به همكاريشان ادامه دهند. اولويت عمده براي ايجاد انگيزه در آنها ايجاد تغيير و تفاوتهاست.

4- "اساس‫گرايان(3)"، فقط جهت مقيد بودن خود به اصولي همچون "كار براي يك انسان امري لازم است"، كار مي كنند. اين افراد از كار كردن لذت مي برند و معمولا مدت زماني طولاني در در يك شركت باقي مي مانند؛ چنين افرادي معمولا تحرك زيادي در محيط كاري دارند و به ديگران در جهت نشان دادن جنبه‫هاي مثبت كار، كمك و ياري مي‫رسانند. آنها با دانستن اينكه دندانه‫اي از چرخ اساسگرايي هستند، همواره انگيزه كافي دارند.

متصديان يك محيط كسب و كار موفق، درجات مختلف خلق انگيزه را مي دانند. آنها به اين سطح از فرهنگ و بلوغ رسيده‫اند كه سطح اساسگرايي خود را بالاتر برده و خود را رهرو چنين مسيري مي دانند. اين امر همواره يكي از نقاط قوت شركتها در جذب و بكارگيري افراد نخبه‫ و همچنين مجرب و ماهر كاري خواهدبود و اين بهترين اعلاني است كه مي توان در جهت نگهداشت نيروي انساني شاداب و متعهدي ارائه كرد، كه تك‫تك آنها خود را عضوي از تيمهاي مختلف كاري مي دانند. در اين مجموعه همه با اين پيش فرض كه هر فعاليت آنها بايد در راستاي جلب رضايت مشتري نهايي باشد، كار مي كنند. و بدون نيروي انساني راضي بايد از داشتن مشتري نيز چشم پوشيد، و لازمه رسيدن به چنين هدفي، شناسايي دقيق اميال كاركنان و در سرلوحه قراردادن "خلق انگيزه در كاركنان"، از سوي مديريت ست.

ترجمه توسط آيدين - ك
منبع:

Employee Satisfaction Is Key To Company Success
By: Robin Thompson
http://www.robinthompson.com/employeesatisfaction.htm

پاورقي:

1) "جويندگان" را به جاي Survivalists، به معني كساني كه براي زندگي و بقا تلاش مي كنند انتخاب كردم.
2) "پويندگان" جايگزين Seekers شد.
3) Contributors
4) انگليسي‫زبانها هم عجب آدمهاي لارج و يا بي انصاف و يا مسخره‫اي هستند! هر بلايي كه مي خواهند بر سر زبانشان مي آورند و ما را مي گذارند سر كار! براي “Fun”datmentalists ، اگر اصـــولگرا پيشنهاد مي كردم، شايد برداشت سياسي مي شد؛ "تفريح گرا" هم براي ادبيات فعلي مملكت خيلي زود است! و در نتيجه مناسبترين كلمه به نظر "اساسگرا" مي آمد.

Wednesday, January 9, 2008

مديريت از نوع وطني

نه! نمي شود گفت كسي كه در ايران مافوق و به عبارتي ديگر رييس است كار Management و يا مديريت به معنا و مفهوم واقعي انجام مي دهد. دوستي خاطره اي مي گفت: "مدير انجام كاري را به من محول كرد. من هم متقابلا از او كمك فكري خواستم، ولي او با كمال خوشرويي(!) گفت اگر قرار باشد من فكر هم بكنم، چه كسي كار مديريت و رياست را انجام دهد؟!!"
... يعني مديريت(بدون قائل شدن ترتيب) عبارتست از مهندسي اسلايدهاي پاورپوينت، نشستن محض روي صندلي رياست و گاهي هم صاف-صاف راه رفتن مثل ترميناتور، تقسيم آكورد و كارايي با توزيع اجباري و فوروارد كردن و يا ارجاع ورؤيت نامه و از صبح تا شب پيگيري كردن امور مربوط به كندن وامهاي ويژه مديريتي و ...
حرفهاي بالا بيشتر مربوط مي شد به رؤساي اجرايي و عملياتي؛ و در سطور زير، شرح حال مختصري هم در مورد سطوح بالاتر مديريتي عرض خواهد شد:

اين روزها شاهد كولاك و يخبندان بي سابقه در تهران هستيم كه به گونه اي حادثه اي غيرمترقبه بوده است و در چنين مواقعي لنگيدن اوضاع بيش از پيش مشخص مي شود. از سويي دولت اعلام مي كند مراكز دولتي تعطيلند و به خيال خود، خيال همه را آسوده مي كند! ولي در جاهاي نيمه دولتي كه درجه عضويت فازيشان در دولت، با مقتضيات زمان متغير است، چند مرده حلاج بودن مديريت، با نيمه تعطيل بودن(!) خدمات و خطوط توليد و همچنين تحمل سرما در سوله ها توسط كارگران، كاملا به معرض به نمايش گذاشته مي شود.

امتيازدهي به وبلاگ

لطفا پس از بازديد، به اين وبلاگ امتياز دهيد: (لينك مستقيم صفحه امتيازدهي)