Wednesday, April 25, 2007

كسب و كارهاي (بنگاههاي تجاري) كوچك، كليد رشد بهره وري در كانادا

ابتدا عرض شود، اين مقوله با عبارت عجيب و غريب «بنگاههاي اقتصادي زودبازده»، از زمين تا ستاره ثريا فرق دارد! حالا برويم سر اصل مطلب كه در سايت CNW به آن پرداخته شده است:

SME ها كليد رشد بهره وري در كانادا هستند

تورونتو، 24 آوريل 2007 / CNW/ ـ مطابق با تحقيقات جديد انجام شده در فدراسيون كانادايي تجارت مستقل(CFIB) ، بنگاههاي تجاري كوچك كليد رشد بهره وري در كانادا هستند. بنا به مطالعه «ايجاد موفقيت تجاري»، بررسي بهره وري در مؤسسات تجاري با اندازه متوسط و كوچك(SME ها) نشان مي دهد كه كسب و كارهاي كوچك جهت رسيدن به كارآيي و بازده بيشتر سعي و تعهد بيشتري دارند.
تد مالت ، متخصص اقتصاد ارشد CFIB مي گويد: «مباحثات انجام شده در مورد بهره وري بر پايه داده هاي موجود در يك حوزه كلان اقتصادي(macro-economic) و از ميان دامنه اي 30000 نمونه اي انجام شده است... هدف ما آشكار كردن عوامل و موانع رشد بهره وري در يك سطح خرد اقتصادي بود.»
تحقيق CFIB نشان مي دهد كه در مؤسسات تجاري با اندازه متوسط و كوچك(SME ها) رقابت پذير بوده و بطور مداوم سعي در بهبود با سرمايه گذاري در تجهيز، آموزش و تكنولوژي جديد دارند. اكثر آنها اظهار مي كنند بهره ورتر شده و تعداد زيادي از آنها در حال برنامه ريزي در جهت توسعه يا ايجاد تنوع در كسب و كارهايشان هستند.
مطالعه مورد اشاره، روند بهبود بهره وري را در طول دوازده ماهه گذشته بررسي نموده، و حوزه هاي زير را به بهره وري پيوند داده است: طرح هاي كسب و كار(تجارت)، مشتري مداري، استفاده از ظرفيت، طرحهاي افزايش سرمايه و سرمايه گذاري در كاركنان، پذيرش تكنولوژي و موانع آن، رقابت، و يكپارچگي عمودي.
مالت در عين بيان مي كند: «بهره وري به سادگي و خلق الساعه اتفاق نمي افتد...! آن تنها هنگامي بدست خواهدآمد كه صاحب كسب و كار تصميم سرمايه گذاري در افراد، تجهيزات يا نوآوري را بگيرد، و حقيقت اين است كه آنها فقط زماني اين كار را خواهند كرد كه از بازگشت سرمايه شان احساس اطمينان كنند. از منظر سياست عمومي، اين معني به دست مي آيد كه دولتها بايد ايجاد محيطي مناسب براي چنان سرمايه گذاريهايي را فراهم كنند.»


CFIB در جهت كمك به افزايش كارآيي SME ها، چندين رهنمود را ارائه نموده است:


- دولتها بايد اطمينان حاصل كنند كه شرايط صحيحي در سطح كشور پديدآمده و در نتيجه بنگاههاي تجاري براي رشد تشويق مي شوند و اين با خلق يك محيط با تورم پايين، نرخهاي بهره كم، و سطوح پايين ديون دولتي خواهد ميسر خواهدشد.


- دولتها بايد موانع پيشروي طرحهاي توسعه اي كسب و كارها را برطرف كند. بستن يك سقف كلي مالياتي پايين، به منابع كسب و كار آزادي بيشتري داده و جو سرمايه گذاري را در SME ها بهتر خواهدكرد.


- بارهاي مقرراتي و بوروكراتيك كارايي كسب و كار را محدود، مزيت هاي رقابتي را از بين برده و هزينه هاي برآورده سازي و مطلوبيت را به عمليات كسب و كار مي افزايد. كاهش بارهاي مقرراتي و خطوط قرمز، هزينه هاي فوق را براي SME ها كمتر كرده و از موفقيت آنها حمايت به عمل مي آيد.


- دسترسي ناكافي به منابع مالي مانعي جهت تأخير در امر سرمايه گذاري ها و نوعي اعمال فشار و محدوديت در پتانسيل رشد SME ها مي باشد. دولتها بايد معيارهايي براي اندازه گيري جهت ارتقاء به يك سيستم با سطوح بالاتر رقابتي در بخش ارائه دهندگان خدمات مالي داشته باشد تا در توانايي SME ها در راستاي بدست آوردن اعتبارات مالي ، سازشكاري و مصالحه اي صورت نگيرد.


- همانگونه كه مطالعه نشان مي دهد، SME ها توانايي درك اين را دارند كه رقابت مي تواند چرخش مثبت از خارج به سوي آنها را به ارمغان بياورد. في الواقع، بسياري از صاحبان كسب و كارها به رقابت در عرصه بين المللي فكر مي كنند و معاهدات تجارت آزاد قادر به ايجاد موقعيتهاي جديد بازار، افزايش سرمايه گذاري، و ايجاد شغل مي باشند و دو سوم SME ها ايمان دارند كه دولتها بايد تلاششان را تجديد كنند تا جريان تجاري ميان ايالات [كانادا] بهبود يابد.



جهت مشاهده گزارش كامل به سايت cfib مراجعه كنيد.

Monday, April 23, 2007

مساله اصلي چيست

در بين اسپانسرهاي مالي «دومين كنفرانس بين المللي استراتژي ها و تكنيك حل مساله» كه بين المللي هم هست و در آذرماه امسال برگزار خواهدشد، حتي اسم يك شركت غير دولتي هم ديده نمي شود! منظور سازمانها و مؤسسات عريض و طويلي است كه آرم آنها در پوستر درج شده .
احتمالا هدف اصلي كنفرانس يادشده هم حل چنين مساله آشكار و البته بسي غامض است!
و البته جالبترين بخش هم شايد پانل تخصصي سند چشم انداز و كشورهاي جنوب شرقي آسيا و پانل علمي-كاربردي در حوزه سرمايه گذاري خارجي باشد!!
جهت آگاهي از چگونگي ارسال مقاله و كسب اطلاعات بيشتر ، به سايت مربوطه كه به عكس مقابل لينك شده، مراجعه نماييد.

Friday, April 13, 2007

مشکل مهندسین صنایع

تا به حال انتقادات درست و حسابي در مورد مهندسي صنايع نديده بودم؛ هر آنچه گفته بودند و نوشته بودند، همگي در حد تمسخر و دست انداختن بود! هنوز هم يادم است روزي كه قرار بود در دانشگاه جشني به افتخار دانشجويان جديدالورود هفتاد و ششي گرفته شود و من هم جزء كساني بودم كه بدليل آگاهي از اهميت چنين رشته اي و علاقه وافر به آن، انتخاب اول كنكور خود را به صنايع اختصاص داده بودند؛ همان روز با ديدن عكس يك گلابي گنده روي اطلاعيه جشن دانشجويان جديدالورود، فهميدم، در اين مملكت يك خبرهايي است كه يك دانشجوي جديدالورود زمانهاي زيادي براي فراگيري آنها لازم دارد! در سالهاي آخر دانشگاه عباراتي همچون «ادبيات مهندسي»، «دانشكده گل و بلبل» و «اقيانوسي به عمق نيم ميلي متر» ديگر عادي شده بود...

و ديروز اولين بار بود كه مطلب انتقادي خوبي در مورد مهندسي صنايع مي ديدم؛ واقعا اگر مهندسان صنايع كلاهشان را قاضي كنند، خواهند ديد كه تا حدودي حق با جناب قدوسي است كه در وبلاگ خود (مهندسی صنایع) بيان نموده است.
ولي واقعيتهايي را هم كه در سيستم كلان اقتصادي و صنعتي كشور وجود دارند، بايد در نظر گرفت؛ تضاد سيستمهاي مديريتي شركتها و سازمانها با فلسفه وجودي «مهندسي صنايع» يكي از مهمترين مسائلي است كه از نظر دور مانده است. بسياري از مهندسين صنايع گزارش و پيشنهاد است كه پشت سرهم مي دهند، ولي كو گوش شنوا و واقعا سري را كه احساس درد نمي كند(!) چرا دستمال مي بندند؟!! تخصص مهندسي صنايع كه صرفا براي بهبود روشهاي توليد و افزايش كيفيت محصول جهت بدست آوردن مزيت رقابتي در اقتصاد كاملا آزاد آمريكايي، كارايي خود را نشان داده است، بديهي است در اقتصاد دولتي و غير رقابتي ايران قدرت و البته به بياني بهتر، استفاده چنداني جهت ياري مديريت نخواهد داشت و حتي در صورت قابليت كاربرد سقفي بايد براي اين آچار فرانسه متصور بود! تنها دوره اي كه مهندسي صنايع از فرصت پيشامده به نحو احسن استفاده نمود و البته تحول جديدي در صنعت كشور به راه انداخت، مصادف با دوره موسوم به سازندگي بود كه سيستم اقتصادي و صنايع كشور ناگزير از بكارگيري مهندسان صنايع و دليل مشخص آن را مي توان به صحنه آمدن مسؤولين سياسي تكنوكرات ذكر كرد. افزايش فوق العاده توليد در دهه هفتاد (من جمله خودرو)، با استفاده از ابزار مهندسي صنايع ممكن شده است، افزايش تب ايزو گرفتن و ... به كنار!
البته اين نكته كه «مسایل سازمانی پیچیده تر از این حرف ها است و درس هایی که مهندسان صنایع می آموزند آن قدر قوی نیست که مسایل آنان را حل کند.» درست است، ولي به نظر من هيچ تخصصي (نه «مديريت صنعتي» و نه رشته تقريبا جديد و البته آزمون پس داده و صد در صد سطحي تر MBA و ... ) قادر به حل و يا از ميان برداشتن اين مسائل پيچيده سازماني در ايران نيستند؛ چون ابزارهاي ظريف و حساس مهندسي صنايع در مقابل غولهاي عظيمي همچون مفاسد اداري و رانتهاي اقتصادي، هرگز توانايي معجزه ندارند و تنها هنرشان مشابه با حكايتي است كه در مطلب قبلي ذكر شده.

آري! اينچنين است برادر! حقيقت اين است كه قرار نيست مطالبي كه در دانشگاهها تدريس مي شود(آنهم دانشگاههاي ايران كه هيچكدام از آنها در ميان پانصد دانشگاه برتر جهان نيستند!)، حتما در دنياي كار بتوانند براي هر نيازي پاسخ تخصصي بدهند؛ و البته اين مختص رشته مهندسي صنايع نيست و پيشرفت تكنولوژي در حدي است كه فارغ التحصيلان هر رشته اي و در هر حوزه كاري، نيازمند به مطالعه و همچنين به روزآوري اطلاعات خود هستند.

يك نكته ديگر كه در مطالب آقاي قدوسي آمده، صنايعي كار نكردن مهندسان صنايع در ايران و ورود آنها به حوزه مديريت و ترجيح دادن اموري مثل برنامه ریزی استراتژیک، سازماندهی و سیستم های اطلاعاتي است كه دليل آن، «سهل و ممتنع تر» بودن عنوان شده است! با توجه به اينكه زمينه شغلي قعلي من به سازماندهي و سيستمهاي اطلاعاتي مرتبط بوده و اين كارها را هرگز سهل نمي دانم و بلكه معتقد به خطيرتر و پر مسؤليت تر بودن آنها نيز هستم، نكات زير را يادآوري مي كنم:
1- بنا به دلايل اجتماعي و سوابق فرهنگي، افراد نخبه و باهوش در ايران هميشه به دنبال رشته هاي فني و مهندسي بوده اند و با توجه به اينكه فارغ التحصيلان رشته مهندسي صنايع، اطلاعاتي نسبي از هر دو مقوله مديريت و حوزه فني و مهندسي دارند، همواره به سوي امور استراتژيك تر سوق يافته اند كه به علايق آنها هم نزديكتر است. فقدان علم را در دنياي امروز با كسب علم مي توان جبران كرد.
2- در دنياي كار، توقع (و البته حق) ارتقاء و ترفيع شغلي يكي از مهمترين دغدغه هاي منابع انساني است؛ بنابراين راضي كردن متخصصين كاملا فني مانند مهندسين مكانيك و يا كامپيوتر به اينكه ميان تخصص آنها و حوزه مديريت مرزهاي مشخصي وجود دارد، كاري غير ممكن است، چه برسد به اينكه مهندسين پر عطش صنايع را پشت مرزهاي مشخص مديريت، بتوان متوقف ساخت!

جهت اطلاع:
آورده اند بکارگیری مدیران جوان خوب است و پسندیده! ولی نه اینکه پیشنیازی همچون حداقل تجربه و سابقه را در نظر نگرفت و ... ! استغفر الله! انشاء الله که مشاور زیاد است. در هر صورت امیدوارم این بار هم مهندسین صنایع مقصر شناخته نشوند. به نظر قریب به یقین، مشکل ازجایی دیگر است! بروید و این جا را بخوانید:
هنوز: "اسامه" در پارس خودرو

امتيازدهي به وبلاگ

لطفا پس از بازديد، به اين وبلاگ امتياز دهيد: (لينك مستقيم صفحه امتيازدهي)