Saturday, October 23, 2010

تصميم‌گيري استراتژيك با اندازه‌گيري بهره‌وري

Unlimited Free Image and File Hosting at MediaFireاخيرا با مدلي با عنوان Total Factor Productivity آشنا شدم كه ابزار خوبي است جهت تصميگيري استراتژيك بر مبناي اندازه گيري بهره‌وري.
اين مدل كه بهره‌وري را مستقيما اندازه‌گيري كرده و با سودآوري بلند‌مدت ارتباط داده و از نسبتهاي دايناميك بهره‌وري و تأثير آن بر سوددهي در دوره‌هاي ارزشي مشخص استفاده مي كند، مي تواند مديريت را براي فرايند تصميم سازي استراتژيك  در سطح واحد كسب و كار(فرمولاسيون و ارزيابي استراتژي‌هاي  پيشنهادي براي آينده ) پشتيباني كرده و علاوه بر ارزيابي استراتژي‌ فعلي(سنجش عملكرد و فرايند بهبود)، قابليت كم كردن شكاف(گپ) ميان توسعه استراتژي و اجراي آن را نيز دارد.

در كارگاهي كه براي آموزش كاربردي اين مدل ترتيب داده شده، نحوه كار پيشنهادي با صفحه گسترده بوده كه عملا با بيشتر شدن ورودي‌ها (inputs)(هزينه ها) و خروجي‌ها (outputs)(محصولات) و نيز دوره هاي مختلف مالي،  كار پيچيده مي شود كه البته در دنياي واقعي هم عملا ورودي و خروجي‌ها را نمي توان در يكي دو گره دسته بندي كرد . بنابراين به فكرم رسيد بهتر است به جاي كار با صفحه گسترده از نرم افزاري همچون اكسس استفاده شود تا در صورت زياد شدن خروجي ها و ورودي ها و نيز در مقايسه دوره‌هاي مالي مختلف انعطاف پذيري بيشتري وجود داشته باشد. نرم افزار مزبور به صورت فايل mde آماده و پس از فشرده‌سازي  در فرمت‌های زیر آماده شده كه مي توانيد دانلود نماييد:
TFPM App : zip:329 KB, rar:102 KB, exe:292 KB  
password: tfpmieit

نحوه كار با آن هم پيچيدگي خاصي ندارد. در اين فايل داده‌هايي جهت مثال وارد شده (دو محصول و چهار هزينه كلي نيروي كار،  مواد اوليه، انرژي، و استهلاك سرمايه) كه مي توانيد آنها را تغيير دهيد و يا موارد جزئي تر ديگر را هم اضافه كنيد تا تاثير آن را بر روي سه مورد " شاخصهاي عملكردي"، "داده هاي ثابت عملكرد"، و "آثار تغييرات ريالي" ببينيد. توجه داشته باشيد كه  قيمتها در دوره‌هاي قبلي بايد پس از اعمال نرخ تورم وارد شوند. در صورت تاثير منفي ورودي‌ها بر شاخص‌ها اعداد منفي شده و به رنگ قرمز در مي آيند.

Saturday, October 16, 2010

روز جهاني وبلاگ نويسي در مورد آب سالم، و مسأله درياچه اروميه

يكي دو روز دير يا زود زياد فرقي ندارد، مهم آن است كه در مورد "آب سالم براي همه جهانيان" مطلبي نوشته شود و تذكري هم به خودمان بدهيم كه قدر آب مصرفي را دانسته و در مورد نحوه مصرف آب دقت بيشتري بكنيم ؛ چون خيلي ها در نقاط دور و نزديك جهان از داشتن آب شرب سالم محرومند.

اما در مورد مسأله آب دغدغه ديگري هم هست كه نمي دانم چرا خيلي ها به اهميت آن واقف نيستند. و آن مسأله بسيار خطرناك درياچه اروميه(اورمو گؤلو) است كه بنا به دلايلي رو به خشكي نهاده و نهادهاي دولتي هنوز هم كه هنوز است اقدام مؤثري در اين مورد انجام نداده‌اند. گفته شده اگر درياچه اروميه خشك شود نمك و شوره‌زارهايي كه بعد از محو شدن آب پديد خواهد آمد با وقوع يك توفان ضعيف باعث تبديل شدن مزارع حاصلخيز آذربايجان به زمينهاي باير و لم يزرع و در نهايت ايجاد كوير در آن مناطق منتهي خواهد شد(انفجار بمب 8‌ میلیارد تنی در ارومیه) و عواقب آن تنها شامل آذربايجان نشده و حتي كردستان و گيلان هم از عوارض و عواقب چنين فاجعه زيست محيطي زيان غير قابل جبراني خواهند ديد؛ حال، چنين وضعيتي چه تاثيري خواهد گذاشت بر وضعيت اجتماعي كشور بماند!

گفته مي‌شود احداث سدهاي متعدد كوچك و بزرگ بدون كارشناسي و عاقبت انديشي‌هاي لازم، ريختن خاك و سنگ وسط دريا جهت ايجاد پل، و همچنين كم شدن بارش از مهمترين عوامل تخريب درياچه اروميه بوده‌اند.به نظر مي رسد حتي كم شدن مصرف آب در شهرها و روستاهاي اطراف اروميه تاثير زيادي در روند خشكي درياچه نخواهد داشت. به نظر مي‌رسد همانگونه كه مداخله  نهادهاي دولتي باعث  پديد آمدن چنين وضعي شده، نهادي جز خود دولت هم نمي‌تواند از وقوع حوادث بعدي جلوگيري كند. و مثلا چنين پيشنهادي مطرح مي‌شود كه از درياي خزر به درياچه اروميه پمپ شود. البته در مورد امكان چنين پيشنهادي و اينكه آيا چنين كاري هم اين باره به درياي خزر آسيب بزند، بايد كارشناسان ذيربط نظر دهند، ولي خبر ديگري در رسانه‌ها پيچيد كه باعث تعجب و شگفتي شد:

دولت ایران می گوید قصد دارد پروژه انتقال آب از دریای خزر به استان سمنان را برای مقابله با مشکل کم آبی در شمال شرق ایران به اجرا بگذارد (بي‌بي‌سي).

اين طرح از لحاظ اقتصادي در اين صفحه تحليل شده‌است: "هزينه فايده طرح انتقال آب به سمنان". در وهله اول آدم خنده‌اش مي گيرد، آب دريا كه به درد شرب و كشاورزي نمي‌خورد ولي آنچه در متن تحليل آمده اين است كه قرار است آب دريا شيرين هم بشود كه عملي بسيار بسيار هزينه بر است.

ولي آنچه اهميت دارد وقتي در كشوري كه به صورت متمركز مديريت مي ‌شود آيا نمي شود تصميمات كلاني كه گرفته مي شود بدون مقايسه سود و زيان در سطح كشوري باشد؟ حال فرض كنيم پول و بودجه‌ كلاني وجود دارد و قرار است چنين كاري هم انجام شود و به جاي اينكه آب را بدون شيرينسازي به درياچه اروميه بفرستند، پس از عمل پمپاژ، شيرينش كرده و تزريقش مي كنند به دشتهاي سمنان. ولي چرا موقع اتخاذ چنين تصميماتي آينده نگري وجود ندارد؟ آيا عاقلانه نيست به جاي اينكه كويرهاي موجود با مشقت و هزينه فراوان آباد شوند، از ايجاد كويرهاي جديدي كه عواقب بسيار بدتر اجتماعي و اقتصادي ديگري هم خواهد داشت جلوگيري نمود؟



Thursday, October 7, 2010

جايزه نوبل زوركي

همزمان با اعطاي جوايز نوبل، ديروز خبري منتشر شد كه آقايان هوس نوبل كرده‌اند و هدفگذاري شده تا مثلا بيست سال ديگر، ايران هم دو سه جايزه نوبل دشت كند! كسي نيست بگويد آقا شما جوي در كشور درست كنيد كه هر كسي به راحتي برود سراغ علاقمندي و توانمندي خود؛ نوبل و هر ملاك موفقيت و افتخاري كه مي توانيد متصور شويد عايدتان خواهد شد. يعني لازم نيست چنين شاخص گذاري شود. به فرض هم يكي دو نفر هر سال نوبل بگيرند مثل همان المپيادي‌ها. خير كدامشان به ملت مي رسد؟ به ضرس قاطع همه شان مي روند ينگه دنيا، و اگر هم فوايدي براي اقتصاد و بهداشت و ...  دارند به طور غير مستقيم است.

مي شود دهها مثال آورد كه طرف را اشتباهي آدرس داده‌اند رفته در بهترين دانشگاه كشور مهندسي خوانده ولي بعد به اقتصاد و اجتماع و فلسفه علاقمند شده؛ و حتي با خواندن علوم انساني تا آخرين مدارج نمي‌تواند به خوبي در عالم واقعي تاثير گذار باشد. يا با طرف كه ستاره فوتبال شده مصاحبه مي كنند مي گويد مي خواستم كارمند بانك بشوم ولي سر از دنياي  حرفه‌اي فوتبال درآوردم. در ايران بهترين مدافع است ولي وقتي مي رود در يك ليگ معتبر اروپايي هميشه روي نيمكت نشسته است و بالاخره هم ديپورت مي شود و مي آيد ايران. اصلا شما يك فوتباليست ايراني را نمي توانيد پیدا کنید كه در اروپا فراتر از سطح متوسط بازي كرده باشد. نمي توانند در عرصه بين المللي رقابت كنند. ولي اگر در هفت - هشت سالگي زود مشخص مي شد كه استعداد افراد در فوتبال است و بايد بروند سراغ فوتبال و يا هر مورد ديگري، به طور حتم توانايي رقابت با خارجي ها را پيدا مي كردند.

حرف نوبل و فوتبال شد و جامعه غير طبيعي ما! همين چهار ماه قبل رقابتهاي جام جهاني برگزار مي شد و همين هفته هم جوايز نوبل توزيع شد. شرط مي بندم برويم از دانشجويان فوق ليسانس فيزيك در هر دو مورد بپرسيم درصد بسيار كمي خواهند دانست كه جايزه نوبل فيزيك به چه كساني اعطا شده ولي قريب به اتفاق آنها خواهند توانست توضيح دهند كه فلان بازيكن معروف فلان تيم ملي به دليل درخشش در جام جهاني به فلان باشگاه معتبر پيوست! براي چنين مساله غير عادي دو دليل مي توان متصور شد ، يكي اينكه رسانه‌هاي مملكت فقط چسبيده‌اند به فوتبال و خبرهاي علمي منتشر نمي شود و مورد دوم اينكه چون همين افرادي كه در دانشگاه دانش مي جويند كارشان را با اكراه انجام مي‌دهند. و مطمئنا كاري كه با اكراه انجام مي شود ثمري نخواهد داشت و هزينه‌ها به بار نخواهندنشست.

اين خبر* را هم بخوانيد؛ وقتي در انگليس هم چنين مشكلي باشد واي به حال ما! ولي خوبي آنجا اين است كه مطبوعاتشان به خوبي تذكر و فيدبك مي دهند كه چرا بايد قوانين مهاجرتي بريتانيا براي برندگان نوبل سختگيرانه‌تر از ستارگان دنياي فوتبال باشد(برندگان نوبل فيزيك امسال، مهاجران روسي مقيم انگليس هستند)؟
البته هيچ كدام از كار انگليسي‌ها بي دليل نيست. آنها هم احتمالا مي دانند نخبگان علمي جهان سوم آنقدر به ليگ برتر انگليس علاقمندند، هر گونه سختگيري و مرارت را هم در راه رسيدن به خاك انگليس تحمل خواهند كرد. بنابراين موانع پيشروي جذب استعدادهاي فوتبال برطرف مي‌شود!


* - Britain's immigration laws 'favour footballers over scientists', Nobel prize group say

امتيازدهي به وبلاگ

لطفا پس از بازديد، به اين وبلاگ امتياز دهيد: (لينك مستقيم صفحه امتيازدهي)