همزمان با اعطاي جوايز نوبل، ديروز خبري منتشر شد كه آقايان هوس نوبل كردهاند و هدفگذاري شده تا مثلا بيست سال ديگر، ايران هم دو سه جايزه نوبل دشت كند! كسي نيست بگويد آقا شما جوي در كشور درست كنيد كه هر كسي به راحتي برود سراغ علاقمندي و توانمندي خود؛ نوبل و هر ملاك موفقيت و افتخاري كه مي توانيد متصور شويد عايدتان خواهد شد. يعني لازم نيست چنين شاخص گذاري شود. به فرض هم يكي دو نفر هر سال نوبل بگيرند مثل همان المپياديها. خير كدامشان به ملت مي رسد؟ به ضرس قاطع همه شان مي روند ينگه دنيا، و اگر هم فوايدي براي اقتصاد و بهداشت و ... دارند به طور غير مستقيم است.
مي شود دهها مثال آورد كه طرف را اشتباهي آدرس دادهاند رفته در بهترين دانشگاه كشور مهندسي خوانده ولي بعد به اقتصاد و اجتماع و فلسفه علاقمند شده؛ و حتي با خواندن علوم انساني تا آخرين مدارج نميتواند به خوبي در عالم واقعي تاثير گذار باشد. يا با طرف كه ستاره فوتبال شده مصاحبه مي كنند مي گويد مي خواستم كارمند بانك بشوم ولي سر از دنياي حرفهاي فوتبال درآوردم. در ايران بهترين مدافع است ولي وقتي مي رود در يك ليگ معتبر اروپايي هميشه روي نيمكت نشسته است و بالاخره هم ديپورت مي شود و مي آيد ايران. اصلا شما يك فوتباليست ايراني را نمي توانيد پیدا کنید كه در اروپا فراتر از سطح متوسط بازي كرده باشد. نمي توانند در عرصه بين المللي رقابت كنند. ولي اگر در هفت - هشت سالگي زود مشخص مي شد كه استعداد افراد در فوتبال است و بايد بروند سراغ فوتبال و يا هر مورد ديگري، به طور حتم توانايي رقابت با خارجي ها را پيدا مي كردند.
حرف نوبل و فوتبال شد و جامعه غير طبيعي ما! همين چهار ماه قبل رقابتهاي جام جهاني برگزار مي شد و همين هفته هم جوايز نوبل توزيع شد. شرط مي بندم برويم از دانشجويان فوق ليسانس فيزيك در هر دو مورد بپرسيم درصد بسيار كمي خواهند دانست كه جايزه نوبل فيزيك به چه كساني اعطا شده ولي قريب به اتفاق آنها خواهند توانست توضيح دهند كه فلان بازيكن معروف فلان تيم ملي به دليل درخشش در جام جهاني به فلان باشگاه معتبر پيوست! براي چنين مساله غير عادي دو دليل مي توان متصور شد ، يكي اينكه رسانههاي مملكت فقط چسبيدهاند به فوتبال و خبرهاي علمي منتشر نمي شود و مورد دوم اينكه چون همين افرادي كه در دانشگاه دانش مي جويند كارشان را با اكراه انجام ميدهند. و مطمئنا كاري كه با اكراه انجام مي شود ثمري نخواهد داشت و هزينهها به بار نخواهندنشست.
اين خبر* را هم بخوانيد؛ وقتي در انگليس هم چنين مشكلي باشد واي به حال ما! ولي خوبي آنجا اين است كه مطبوعاتشان به خوبي تذكر و فيدبك مي دهند كه چرا بايد قوانين مهاجرتي بريتانيا براي برندگان نوبل سختگيرانهتر از ستارگان دنياي فوتبال باشد(برندگان نوبل فيزيك امسال، مهاجران روسي مقيم انگليس هستند)؟
البته هيچ كدام از كار انگليسيها بي دليل نيست. آنها هم احتمالا مي دانند نخبگان علمي جهان سوم آنقدر به ليگ برتر انگليس علاقمندند، هر گونه سختگيري و مرارت را هم در راه رسيدن به خاك انگليس تحمل خواهند كرد. بنابراين موانع پيشروي جذب استعدادهاي فوتبال برطرف ميشود!
* - Britain's immigration laws 'favour footballers over scientists', Nobel prize group say
مي شود دهها مثال آورد كه طرف را اشتباهي آدرس دادهاند رفته در بهترين دانشگاه كشور مهندسي خوانده ولي بعد به اقتصاد و اجتماع و فلسفه علاقمند شده؛ و حتي با خواندن علوم انساني تا آخرين مدارج نميتواند به خوبي در عالم واقعي تاثير گذار باشد. يا با طرف كه ستاره فوتبال شده مصاحبه مي كنند مي گويد مي خواستم كارمند بانك بشوم ولي سر از دنياي حرفهاي فوتبال درآوردم. در ايران بهترين مدافع است ولي وقتي مي رود در يك ليگ معتبر اروپايي هميشه روي نيمكت نشسته است و بالاخره هم ديپورت مي شود و مي آيد ايران. اصلا شما يك فوتباليست ايراني را نمي توانيد پیدا کنید كه در اروپا فراتر از سطح متوسط بازي كرده باشد. نمي توانند در عرصه بين المللي رقابت كنند. ولي اگر در هفت - هشت سالگي زود مشخص مي شد كه استعداد افراد در فوتبال است و بايد بروند سراغ فوتبال و يا هر مورد ديگري، به طور حتم توانايي رقابت با خارجي ها را پيدا مي كردند.
حرف نوبل و فوتبال شد و جامعه غير طبيعي ما! همين چهار ماه قبل رقابتهاي جام جهاني برگزار مي شد و همين هفته هم جوايز نوبل توزيع شد. شرط مي بندم برويم از دانشجويان فوق ليسانس فيزيك در هر دو مورد بپرسيم درصد بسيار كمي خواهند دانست كه جايزه نوبل فيزيك به چه كساني اعطا شده ولي قريب به اتفاق آنها خواهند توانست توضيح دهند كه فلان بازيكن معروف فلان تيم ملي به دليل درخشش در جام جهاني به فلان باشگاه معتبر پيوست! براي چنين مساله غير عادي دو دليل مي توان متصور شد ، يكي اينكه رسانههاي مملكت فقط چسبيدهاند به فوتبال و خبرهاي علمي منتشر نمي شود و مورد دوم اينكه چون همين افرادي كه در دانشگاه دانش مي جويند كارشان را با اكراه انجام ميدهند. و مطمئنا كاري كه با اكراه انجام مي شود ثمري نخواهد داشت و هزينهها به بار نخواهندنشست.
اين خبر* را هم بخوانيد؛ وقتي در انگليس هم چنين مشكلي باشد واي به حال ما! ولي خوبي آنجا اين است كه مطبوعاتشان به خوبي تذكر و فيدبك مي دهند كه چرا بايد قوانين مهاجرتي بريتانيا براي برندگان نوبل سختگيرانهتر از ستارگان دنياي فوتبال باشد(برندگان نوبل فيزيك امسال، مهاجران روسي مقيم انگليس هستند)؟
البته هيچ كدام از كار انگليسيها بي دليل نيست. آنها هم احتمالا مي دانند نخبگان علمي جهان سوم آنقدر به ليگ برتر انگليس علاقمندند، هر گونه سختگيري و مرارت را هم در راه رسيدن به خاك انگليس تحمل خواهند كرد. بنابراين موانع پيشروي جذب استعدادهاي فوتبال برطرف ميشود!
1 comment:
بسیار درست است
در مملکت ما تعداد کمی هستند که به کاری که علاقه مند هستند می پردازند که ای خود از بی کفایتی دولت مردان سرچشمه می گیره
مثلا من خودم به برنامه نویسی خیلی علاقه دارم ولی چون دولت به این زمینه توجه نمیکنه دارم کارای تجاری می کنم
کلا مملکت کل و بلبل و سمبل یعنی همین
Post a Comment