Sunday, November 8, 2009

قصور


معلوم نيست(البته معلوم است!) چرا تلاش مي شود معمولا خطاي فردي كه در آخرين حلقه و پايين ترين سطوح از يك سلسله كار انجام مي شود، برجسته تر شود و البته نماد چنين خطايي نيز نداشتن علم و سابقه كافي و نيز عدم تعهد فرد مجري كار و يا خودرايي و به نوعي كله شقي نيز در اين ميان بيشتر مطرح مي شود تا همه كاسه كوزه ها بر سر طراحان و يا كارگران نگون بخت خرد مي شود.
البته اين موضوعات قديمي شده ولي فكر مي كنم بازهم جاي مطرح شدن را دارند. يكبار در مطلبي(«مسبب كيست؟») تا حدودي به اين موضوع پرداخته شد كه در آن به نتيجه افتضاح آميز پروژه ساخت روگذر اشاره گرديد و سعي سد تا دلايل شكست پروژه از ابعاد مديريتي هم ذكر شوند. ديروز در يوتيوب يك گزارش خبري ديدم كه بهار پارسال از شبكه يك پخش شده و از قضا اين شاهكار هم در گيلان حادث شده و آدم مخش سوت مي كشد كه آيا يك جو بهره هوشي موقع طراحي و ساخت، در ميان بوده يا نه؟ شكست و خطا در پروژه قبلي باز تا حدي قابل هضم است ولي اين يكي صد در صد نوبر است. يعني خطاي كسي كه اين طرح را كشيده، مصداق هيچكدام از مواردي نيست كه معمولا در نقاط ديگر دنيا معمولا باعث عدم موفقييت پروژه هاي عمراني بوده اند؛ البته به نظر من چنين اشتباهي را نمي توان حتي مصداق بندي همچون «برنامه ريزي و طرحريزي ضعيف» قرار داد! چون اشتباه با حماقتي كه نتيجه آن به كام مرگ كشاندن انسانهاست، خيلي فرق دارد.


---

يك مورد ديگر از اين دست اشتباهات، كه فيلمش را هم چند هفته قبل از تلويزيون در برنامه اي با عنوان ماجراجويان(!) ديدم، واقعه تكان دهنده پرش نافرجام معروفترين موتورسوار كشور(محمد جواد فاليزوانيان) بود كه به دليل حماقت محض دور و بري هايش در سال 84 كشته شد. ولي باز در انتهاي برنامه طوري القا مي شد كه موتورسوار يكدنده و كله شق بوده و خودش نبايد مي پريد و كلا قصد بر تقبيح ماجراجويي و ريسك بود و در پايان فيلم گفت ركورد قبلي او(عرض رودخانه اي كه در شيراز از روي آن پريده بود) ده متر كمتر از آني بود كه خودش مي گفت. ولي در جاهاي ديگر دنيا هم اگر كسي بخواهد مثلا ركورد بزند، اين فقط فرد نيست كه مي خواهد ركوردي ثبت كند و دور و برش دهها متخصص و چندين سازمان، بسترهاي مناسب براي مخاطره را فراهم مي آورند تا حداقل اين موضوع مطرح نشود كه در ايران جان يك انسان چه ارزش سخيفي دارد. واقعا اگر يك خارجي آن اتوبوسها را ببيند كه چيده شده بودند و درست در وسط به اندازه دو تا سه اتوبوس جاي خالي وجود دارد، چه بينشي نسبت به ما پيدا خواهد كرد؟ حالا طرف با آن وضع فجيع درست افتاد ميان آن اتوبوسها، قبل از اينكه آمبولانس بيايد(به جاي اينكه آنجا بايد آمبولانسي حاضر مي بود!)، نشان مي داد كه جماعت بيشتر به فكر انتقال لاشه موتور بودند تا موتورسوار.
اين خبر را هم ببينيد بد نيست! به جاي اينكه مسأله حل شود معمولا صورت مسأله پاك مي شود:
گروه ورزشى: كميته تحقيق سازمان تربيت بدنى نظر نهايى خود را درباره دلايل اصلى مرگ جواد فاليزوانيان كه هنگام پرش از روى ۲۲ دستگاه اتوبوس رخ داد، اعلام كرد. اين كميته اعلام كرد با توجه به اينكه مسؤوليت رسمى اين كار برعهده مرحوم بود، اما فدراسيون مى توانسته است به صورت قهرى نه مشورتى از اين كار جلوگيرى كند. بنابراين مدير بخش موتورسوارى فدراسيون از كاربركنار و شهريارى نايب رئيس فدراسيون اتومبيلرانى و موتورسوارى به دليل مديريت بر كار توبيخ و درج در پرونده شد و به تذكر رئيس فدراسيون اكتفا گرديد. همچنين اعلام شد هيچ فدراسيونى از اين پس حق برگزارى حركتهاى نمايشى ندارد.

به عنوان كسي كه معتقد است راز پيشرفت اشرف مخلوقات در ماجراجويي نهفته است و البته نبايد در اين راه نبايد با سلامت و جان افراد بازي كرد، بايد گفت در چنين موارد ماجراجويانه اي هم بايد همچون پروژه هايي در نظر گرفته شوند كه بايد آنها را با دقت و ظرافت به مراتب بيشتر كنترل كرده و مديريت نمود؛ و در اين راستا كليه عوامل موفقييت و يا منجر به شكست پروژه ها بايد به صورت جدي پيش بيني شوند.

No comments:

امتيازدهي به وبلاگ

لطفا پس از بازديد، به اين وبلاگ امتياز دهيد: (لينك مستقيم صفحه امتيازدهي)