این روزها در حال گذراندن تعطیلات تابستانی هستم و به جز المپیک تابستانی پکن هم موضوع دیگری برای نوشتن در این وبلاگ ندارم:
• سالن مسابقات رشته ورزشی ژیمناستیک ورزشگاهی است متعلق به دانشگاه صنعتی پکن. حالا ببینید دانشگاه صنعتی که سهل است، کدام دانشگاه ایران(البته دانشگاه هم سهل است)، چنین ورزشگاه بزرگ، مدرن و زیبایی دارد که برای 6900 نفر هم صندلی داشته باشد؟! این را مقایسه کنید با دانشگاه هایی چون دانشگاه صنعتی شریف و ... که برای دانشکده هایشان جا ندارند چه برسد به چنین ورزشگاه هایی!
• معمولا یکی از دلایل عدم موفقیت تیم ورزشی ایران را تعداد کم ورزشکاران کاروان ایران (اعم از زن و مرد) عنوان می کنند و اینکه باید در رنکینگ مدالها، این تناسب هم رعایت گردد! با این فرض فکر می کنم وضع ما در جدول در مصاف با کشورهای کوچکی که یکی-دو ورزشکار فرستاده اند و سه-چهار مدال هم گرفته اند، خیلی خرابتر هم بشود! با این حال به نظر، هر چه تعداد ورزشکار زن و مرد یک کشور که به مسابقات المپیک گسیل شده اند، بیشتر باشد مبین این نکته است که جامعه شان کلا وضعیت خوبی دارد؛ چون هر کسی را که به المپیک راه نمی دهند، مگر اینکه حد نصاب لازم به دست آمده باشد.
• معمولا در مراسمهای مربوط به توزیع مدالها، تشریفات در حد اعلای خود رعایت می گردد. و در این میان حرکات خانمهای چینی که ورزشکاران برتر را به سکوها هدایت می کنند و بعد از اتمام مراسم آنها را تا درب خروجی ورزشگاه همراهی می کنند خیلی تأمل برانگیز است. قهرمانها که از خوشحالی و مسرت موفقیتشان در پوست خود نمی گنجند در میان تشویق تماشاگران و جلوی عکاسان و فیلمبرداران تقریبا هر نوع ادایی را در آورده و انگار فکر می کنند با قهرمانی آنها المپیک به آخر رسیده و بعد از مراسم آنها هیچ برنامه و مسابقه ای در آن سالن انجام نخواهدشد، و تصمیم به دل کندن از تماشگران و ورزشگاه را ندارند. با اینکه حق دارند، ولی معمولا بعضی وقتها کفر آدم را هم در می آورند! ولی همراهان چینی هرگز خم به ابرو نیاورده، و با حفظ تبسم ملیحشان، فقط از آنها درخواست می کنند که: "برنامه ها متراکم است؛ خوشحالیتان را کرده و به اندازه کافی هم تشویق شده اید، خواهشمند است قدم رنجه کرده، بفرمایید بیرون!". فکر می کنم راز موفقیت چینی ها در حوزه های دیگر، همچون تجارت در عرصه بین المللی، با چنین رفتارهایی هم خانواده است(البته کارهای عجیبشان را در مورد آزادی اینترنت، و همچنین سین کیانگ و تبت و ... را مستثنی کنید؛ هنوز با ایده آلها فاصله زیادی دارند).
• سالن مسابقات رشته ورزشی ژیمناستیک ورزشگاهی است متعلق به دانشگاه صنعتی پکن. حالا ببینید دانشگاه صنعتی که سهل است، کدام دانشگاه ایران(البته دانشگاه هم سهل است)، چنین ورزشگاه بزرگ، مدرن و زیبایی دارد که برای 6900 نفر هم صندلی داشته باشد؟! این را مقایسه کنید با دانشگاه هایی چون دانشگاه صنعتی شریف و ... که برای دانشکده هایشان جا ندارند چه برسد به چنین ورزشگاه هایی!
• معمولا یکی از دلایل عدم موفقیت تیم ورزشی ایران را تعداد کم ورزشکاران کاروان ایران (اعم از زن و مرد) عنوان می کنند و اینکه باید در رنکینگ مدالها، این تناسب هم رعایت گردد! با این فرض فکر می کنم وضع ما در جدول در مصاف با کشورهای کوچکی که یکی-دو ورزشکار فرستاده اند و سه-چهار مدال هم گرفته اند، خیلی خرابتر هم بشود! با این حال به نظر، هر چه تعداد ورزشکار زن و مرد یک کشور که به مسابقات المپیک گسیل شده اند، بیشتر باشد مبین این نکته است که جامعه شان کلا وضعیت خوبی دارد؛ چون هر کسی را که به المپیک راه نمی دهند، مگر اینکه حد نصاب لازم به دست آمده باشد.
• معمولا در مراسمهای مربوط به توزیع مدالها، تشریفات در حد اعلای خود رعایت می گردد. و در این میان حرکات خانمهای چینی که ورزشکاران برتر را به سکوها هدایت می کنند و بعد از اتمام مراسم آنها را تا درب خروجی ورزشگاه همراهی می کنند خیلی تأمل برانگیز است. قهرمانها که از خوشحالی و مسرت موفقیتشان در پوست خود نمی گنجند در میان تشویق تماشاگران و جلوی عکاسان و فیلمبرداران تقریبا هر نوع ادایی را در آورده و انگار فکر می کنند با قهرمانی آنها المپیک به آخر رسیده و بعد از مراسم آنها هیچ برنامه و مسابقه ای در آن سالن انجام نخواهدشد، و تصمیم به دل کندن از تماشگران و ورزشگاه را ندارند. با اینکه حق دارند، ولی معمولا بعضی وقتها کفر آدم را هم در می آورند! ولی همراهان چینی هرگز خم به ابرو نیاورده، و با حفظ تبسم ملیحشان، فقط از آنها درخواست می کنند که: "برنامه ها متراکم است؛ خوشحالیتان را کرده و به اندازه کافی هم تشویق شده اید، خواهشمند است قدم رنجه کرده، بفرمایید بیرون!". فکر می کنم راز موفقیت چینی ها در حوزه های دیگر، همچون تجارت در عرصه بین المللی، با چنین رفتارهایی هم خانواده است(البته کارهای عجیبشان را در مورد آزادی اینترنت، و همچنین سین کیانگ و تبت و ... را مستثنی کنید؛ هنوز با ایده آلها فاصله زیادی دارند).
No comments:
Post a Comment