Thursday, December 23, 2010

تصميماتي كه احساسي نبود

گويا اين روزها براي خيلي‌ها ميان "تشخيص بر مبناي احساس" و "تشخيص از روي علائم و عوامل مختلف" تفاوت و مرزي وجود ندارد و اين گويا مشكلي بين‌المللي است!
ديشب قسمتي از يك سريال جالب ژاپني(مهارت دستان ترو) ديدم در مورد يك جراح نابغه، ولي خيلي جوان ژاپني به نام ترو كه زير نظر اساتيد معروف در معتبرترين مركز آموزش جراحي در حال كارآموزي است(اي كاش يك پزشك يا دانشجوي پزشكي هم اين مطلب را بخواند و بگويد او اينترن بود اكسترن بود يا ...؟). ولي به دليل عدم رعايت نظم و انضباط و وقت نشناسي، كاسه صبر اساتيد با ديسيپلين ژاپني را لبريز كرده، به طوري‌كه او را تهديد به اخراج مي كنند؛ ولي ترو هر بار يك جراحي خارق العاده كرده و جان كسي را نجات مي‌دهد و روي اساتيد را كم كرده و پوز مهمترين رقيبش را به زمين مي‌زند. در همين تك قسمتي كه ديدم، گويا ماجرا به همان اختلاف سنتي ميان احساس و منطق بر‌مي‌گردد. صحنه‌ها طوري است كه القا مي‌كند ترو فردي احساسي است در حالي كه او به علايم و نشانه‌ها دقت مي‌كند. فردي را مي‌آورند كه با اسلحه ساچمه‌اي زده كتف و دست چپ خود را سوراخ سوراخ كرده است. ترو و رقيبش باهم مامور مي‌شوند تا 180 ساچمه‌ را از بدن او در بياورند. رقيبش كه مترصد فرصت است مي‌گويد بيا در بيرون آوردن ساچمه‌ها مسابقه بدهيم؛ هر كسي ساچمه بيشتري در آورد برنده است! ولي ترو نمي‌ پذيرد و مي گويد من روي انسان رقابت نمي‌كنم. رقيب هم مي‌گويد تو هميشه يك آدم احساسي هستي در حالي كه من معتقدم آدم بايد منطقي و علمي باشد!
اين در حالي‌است كه مي توان نتيجه‌گيري كرد در اين ميان منطقي‌ترين فرد ترو است كه سر بدن انسان شرط‌‌‌بندي نمي‌كند و معلوم نيست چرا اتفاقات برعكس جلوه داده مي‌شود؛ شايد مشكل به دوبله و ترجمه برگردد! در همين رابطه به يك موضوع ديگر مي‌پردازم. افشين قطبي سرمربي فوتبال ايران كه از قضا چند ماه ديگر مربي يك تيم ژاپني خواهدشد در مورد ليست انتخابي تيم ملي در دفاع از نحوه انتخاب خود نظرات زير را داده است:
... « افرادي كه اطرافم هستند مي‌دانند كه براي انتخاب بازيكنان چقدر كار كرده‌ام. عمران‌زاده را خودم براي اولين بار به تيم ملي دعوت كردم اما احساس كردم در اين شرايط بازيكنان ديگري مي‌توانند به تيم ملي كمك كنند. كنارگذاشتن زنيدپور هم بسيار دشوار بود. او بازيكن بسيار خوبي است اما واقعيت اين است كه سال خوبي در باشگاهش نداشته. من از شخصيت محسن بنگر هم لذت بردم اما احساس كردم چهار بازيكني كه براي دفاع انتخاب كردم بهتر مي‌توانند به من كمك كنند. از بازي اولادي هم لذت مي‌بردم و حتي لقب او را پلنگ گذاشتم. او تلاش كرد به تيم ملي اضافه شود اما احساس مي‌كنم آرش افشين و نوروزي در شرايط بسيار بهتري قرار دارند. به معدنچي هم همواره علاقه داشته‌ام اما او هم بيشتر سال را مصدوم بود و در شرايط بازي قرار نداشت.» قطبي در ادامه در پاسخ به دلايل دعوت نشدن فرهاد مجيدي و علي كريمي هم گفت: «هردوي آنها نابغه هستند و براي اين فوتبال زحمت كشيده‌اند اما احساس كردم كه براي اين تيم ملي و اين جام ملت‌ها نمي‌توانند مفيد باشند. وقتي مجيدي را به تيم ملي دعوت كردم و او اعلام خداحافظي كرد، نشان مي‌دهد كه قلب و دلش با تيم ملي نيست. اين‌طور بود كه تصميم گرفتم دقتم را روي ساير بازيكنان متمركز كنم.» (روزنامه تهران امروز)
همانطور كه مي‌بينيد قطبي در مورد تصميمگيري‌اش از بين همين تعدادي كه نام برده، معقول عمل كرده ولي تكيه كلام او هم "احساس مي كنم" است! به جاي اينكه با صراحت و رك و پوست كنده بگويد دو دو تا چهارتا مي‌شود و بنابراين ايكس از واي بهتر است و در اين ميان احساسي عمل نشده است. البته اگر او در مورد كل بازيكنان ليگ مي خواست اين حرف‌ها را بزند حتما بايد اعتراف مي كرد كه احساسي عمل كرده است! مثلا اگر او بر مبناي آمار و ارقام مي‌خواست بازيكن انتخاب كند هرگز نبايد به سراغ ميرزاپور و حقيقي(دروازه بان‌هاي پيكان و پيروزي) مي رفت كه تيم‌هايشان تفاضل گل منفي دارند! و يا اينكه در انتخاب مهاجم‌ها معلوم نيست كه چرا "سعيد دقيقي" يعني گلزن سوم ليگ دعوت نشده است.

No comments:

امتيازدهي به وبلاگ

لطفا پس از بازديد، به اين وبلاگ امتياز دهيد: (لينك مستقيم صفحه امتيازدهي)