بعضيها آنقدر بر طبل بوميسازي مي زنند كه ماهيت و خاصيت كار عوض مي شود و اصلا نمي شود گفت آيا واقعا اين كاري كه مي كنيم همان مدل واقعي است يا نه؟ و يك عده هم از اين سوي بام مي افتند و چشم بسته مي خواهند هر كاري را تقليد كنند. يكي از آفتهاي مهندسي صنايع و مديريت* همين حرف زدن از معده و پشت هم اندازي لغات قلمبه سلمبه اختصاري است! دريغ از استتناد به گزارشهاي تحليلي كه از محيطهاي كاري خودمان به دست آمده باشد. چون همه دنيا فلان كار را مي كند پس ما هم بايد آن كار را بكنيم! چون پيتر دراكر گفته! پيتر سنگه هم تاييد كرده و ... طرف شايد نتواند يكي دو جمله انگليسي صحبت كند و يا اصلا املاي كلمات را هم درست و حسابي نميداند ولي اصرار دارد هي از لغات انگليسي استفاده مي كند. به راحتي مي تواند بگويد "فعاليت" و "محدوده" ولي بايد زبانش را بپيچاند دور هم و بگويد اكتيويتي و اسكوپ!
تقليد هر كاري از روي شركتهاي اسم و رسمدار بينالمللي درست مثل اين است كه اصلا جادهاي نداشته باشيم ولي بخواهيم مسابقه فرمول يك برگزار كنيم! البته در بعضي موارد هم ابزار و تكنولوژي فعلي جواب مي دهد ولي چون تب به كارگيري تكنولوژي جديد فراگير شده، با بهانههايي همچون آيندهنگري اصرار فراواني مي شود كه حتما بايد ما هم از آن استفاده كنيم. معمولا تجربه شده قراردادها بسته مي شود و هزينه ها مي شوند و سرمايه ها دور ريخته ميشوند و از تكنولوژي فعلي هم به طور مؤثر استفاده نمي شود و البته تكنولوژيهاي مدرن هم تا زماني كه قابل استفاده شوند دوباره بايد جايگزين نسل جديد خود شوند!
* - لزوما منظورم كساني نيستند كه اين رشتهها را خوانده باشند. ماشالله ديگر همه در اين امور جنرال سررشته دارند.
No comments:
Post a Comment