Tuesday, December 8, 2009

Student Forever


يكي از دوستان كه مدرك فوق ليسانس دارد، در پروفايل خود در توضيح تحصيلاتش عنوان فوق(دانشجو براي هميشه) را نوشته كه خيلي خوشم آمد. يكي از دلايل نوشتن اين وبلاگ هم نه براي ياد دادن چيزي به ديگران، بلكه بيشتر مطرح كردن موضوعي است كه بقيه اگر نظرات بهتري داشتند از آنها ياد بگيرد. من هم در دانشگاه تا آمدم بجنبم كه ببينم دانشگاه چيست ديدم دورانش به سر آمده و مدركي هم چپانده شده زير بغل، و بعدش هم مشغول كار شدم و فكر مي كنم اين نوستالژي دانشگاه من را آزار خواهد داد! و وقتي آدم مي بيند دور و بريهايي كه مدارج تحصيلي شان خيلي هم بالاتر است، و باز احساس دانشجويي دارند، جاي اميدواري باقي است كه من هم هنوز در دوران دانشجويي سير مي كنم و تنها ابزار فعلي وبلاگ نويسي است. فكر مي كنم مزخرف ترين كلمه اي كه بشر درست كرده، احتمالا همين كلمه فارغ الحصيل است! اصلا مگر مي شود از تحصيل علم فارغ شد.

ديروز روز دانشجو بود. در تصاوير هم شايد ديده ايد كه جلوي دانشگاه تهران را پرده كشيده اند تا داخلش ديده نشود! واقعا با چه كساني طرف هستيم؟ چرا به جاي اينكه مردم را ترغيب بكنند به جامعه دانشگاهي و دانشجويان نزديكتر شوند و يا بالعكس، مي آيند ميان آنها ديوار مي كشند! مگر مي شود علم و دانش را پنهان كرد؟ مگر مي شود جامعه اي را كه تك تك افراد آن همواره تشنه دانستن و آگاهي هستند از دستيابي به آن محروم كرد؟

اين نوشته عباس عبدي را بخوانيد: «اداره جامعه؛ سهل و ممتنع»
نوشته عباس عبدي بيشتر در مورد انتقاد از جداسازي جنسيتي در دانشگاهها است؛ ولي دليل اين كارها به نظرم جنسيت نيست! و مشكل اصلي با علم و آگاهي است!

No comments:

امتيازدهي به وبلاگ

لطفا پس از بازديد، به اين وبلاگ امتياز دهيد: (لينك مستقيم صفحه امتيازدهي)