Monday, March 31, 2008

طبیب صنعت

ضمن عرض تبریک سال نو، قبل از اتمام تعطیلات، و قبل از غرق شدنی دوباره در روزمرگی های سازمانهای ایرانی می خواهم موضوعی را مطرح کنم، امیدوارم در سال جدید تحول و نقطه عطفی در این مورد ایجاد شود:

شاید در همه جای دنیا اینطور باشد، نمی دانم! ولی آنچه واضح است همانگونه که یک پزشک عمومی می تواند بدن یک انسان را معاینه کند و مرض و درد و علت آن را تشخیص داده و آن را به یک پزشک متخصص غیر عمومی ارجاع دهد، مهندسان صنایع حتی از نوع مجرب و با سابقه اش، به سادگی نمی توانند کارهای مشابه را به راحتی و سادگی، در مورد یک کارخانه، سازمان و یا یک سیستم پیچیده که در آن انسان و ماشین و ... مشغول به کار بوده و با دیگر سیستمهای بیرونی در حال تعاملند، انجام دهند.

یکی از دلایل شاید به سازمانها برگردد که با وجود کمک گرفتن از مشاوران مهندسی صنایع و مدیریت در حل مشکلات خود، هنوز خط مشی "دو آسپیرین بخور و منتظر باش"(به قول پیتر سنگه، نویسنده کتاب پنجمین دیسیپلین) را دنبال نکرده و خیلی عجول هستند؛ ولی به نظر می رسد این به نوپا بودن و کم تجربه بودن مهندسی صنایع(و همچنین مدیریت غیر سنتی) و همچنین فقدان ارتباط مناسب صنعت و دانشگاه بر می گردد، و از طرف دیگر مهندسین صنایع هنوز موفق به پیدا کردن نقش واقعی خود، در ساختار منحصر به فرد اقتصادی و صنعتی ایران نشده اند.

Sunday, March 9, 2008

زنان و كار

ديدن اين مطلب بهانه اي شد براي نوشتن چيزهايي در مورد زن كه خلاصه و اهم آن به صورت زير است:

* - با توجه به اينكه پس از 100 سال جانفرسايي در مورد بهتر كردن شرايط كاري زنان و كاهش ساعات كاري آنان، درآمد متوسط زنان 27 درصد كمتر از متوسط درآمد مردان است، كه عمدتا به دليل تصدي مشاغل مديريتي توسط مردان است.

* - يك تحقيق جديد انجام شده توسط دانشگاه كارنگي ملون، نشان مي دهد كه، 57 درصد مردان هنگام مذاكرات زمان استخدام به فكر بالا بردن حقوق و مزاياي دريافتي هستند و اين در حالي است كه فقط 7 درصد زنان چنين توقعي دارند.

* - اين حقيقت تعمدي و يا مطبوع نيست، اما قوانين كاري در عصر جديد، با يك مدل جديد خانوادگي، زماني كه زنان در داخل خانه ها نيستند، توسعه يافته اند... مردان به سادگي پتانسيل زنان را به رسميت نمي شناسند؛ به دليل سالهاي شايسته سازي به آنها اينگونه آموخته كه با تصور ذهني خود به قضايا نگاه كنند.

* - با توجه به واقعيتهاي موجود در مورد افزايش درصد زنان در محيطهاي كاري، زنان نيازي به تغيير دادن خودنيستند! بلكه اين "كسب و كار(Business)" است كه بايد خود را با دگرگوني هاي جديد وفق دهد. تخصيص مشاغل حرفه اي ارشدتر و مديريتي به زنان نبايد حول و حوش اين محور بچرخد كه مساوات و عدالت جنسيتي بايد رعايت شود(!)، بلكه بايد نيازهاي زنان در مد نظر قرار گيرد.


خوب! مطالب بالا نتيجه گيريهايي بين المللي بود و بهتر است به شرايط مملكت خودمان هم نگاه ويژه اي داشته باشيم:

* - ده سال قبل موقعي كه خاتمي نصف آرايش را از زنان ايراني گرفت، همه منتظر بودند كه حداقل دو-سه تا وزير زن هم انتخاب كند، ولي او اين فرصت تاريخي را به خانمها نداد، به اين دليل كه نبايد ريسك مي كرد و جامعه زنان ايران در مقايسه با جامعه مردان، توانايي عرضه شخصي در حد و اندازه وزير ندارد و از اين حرفها...
به نظر من، حتي با فرض نبود يك زن ايراني در حد پوشيدن رداي وزارت، او مي توانست به جاي اينكه مقام بسيار مهم و خطير(برخلاف تصور عام!) رياست سازمان حفاظت محيط زيست را به خانم ابتكار واگذار كند و يك تصور غلط ديگر را القا كند، مي توانست تابوشكني كرده وزارتهايي همچون بهداشت و درمان و وزارت آموزش و پرورش را به دست خانمها بدهد.

* - همانگونه مي دانيد اين جامعه ابدالدهر بايد نامتقارن باقي بماند! زنها به سربازي نمي روند، و مردان با توجه به فرجه يكساله پس از اخذ ديپلم، بخت و اقبال كمتري جهت ورود به دانشگاه دارند و در نتيجه اين نتيجه حاصل شده كه بيش از 60 درصد جامعه دانشجويي از زنان تشكيل شود و به قول گزارشگرهاي فوتبال مي ريم كه داشته باشيم يك ناهنجاري اجتماعي رو! و البته دولت فخيمه كه اعتقادي عجيب دارد به كوپن و سهميه و ... مي خواهد يك جور ديگر مشكل را حل كند.

* - همانگونه كه ملاحظه شد در بازار رقابتي غرب، زنان هم تا حدودي مظلوم واقع مي شوند و هنگام مصاحبات استخدامي در مورد حقوق، زياد چانه نمي زنند. در اين مورد يك خاطره دارم! جايي كه من در ان مشغول به كارم خانمها ماشاءالله تعدادشان كم نيست و آقايان هم معمولا از كمي حقوق و مزايا شاكي هستند و دليل آن هم معمولا به زن و بچه بر مي گردد(حتي اگر مجرد باشند!). من هم در يكي از جلسات بيش از اندازه در مورد حقوق شكايت كردم و رئيس جلسه هم گفت مثل اينكه فقط تو از حقوق ناراضي هستي! من هم زود خواستم شاهد بياورم، ولي بدون در نظر گرفتن كيفيت زندگي شخصي افراد، به يكي از همكاران كه اتفاقا خانم بود، گفتم شما چي، شما مگر از حقوق دريافتي تان راضي هستيد؟! او هم كه نه مي خواست طرف من را بگيرد و نه طرف رئيس را، گفت: "واللا چون من نان آور خانه نيستم نمي توانم در اين مورد نظر دهم"!!!

Saturday, March 1, 2008

Localization - بومي ‫سازي

درست است كه با خودباختگي مخالفم، ولي من از بيگانگان معمولا ننالم، كه با ما هر چه كرد اين بومي‫سازي كرد!

ديديد؟! بومي‫سازي باعث شد كه بيت مورد نظر، بيانگر يك منظور ديگر باشد!
فكر مي كنم كه در اين وبلاگ قبل از اين هم، چند بار به بومي سازي(در اصل به برادشت ذهني غلط از آن) گير داده‫ام! ولي برخي ها كه تعدادشان كم هم نيست مي‫گويند الا و بلا بايد هر مدل و الگويي كه از غرب مي گيريم بايد بادمجاني دور قابش بچينيم و راهي جز اين نيست و البته آنقدر اينها را انگولك و دستكاري مي كنند تا نه تنها خاصيت و اثربخشي مورد انتظار را از دست بدهد بلكه برعكس عمل كند و همه چيز را به هم بريزد.
دقيقا نمي‫دانم كلمه بومي‫سازي را از كجا آورده‫اند و از روي كدام عبارت فرنگي معادلسازي كرده اند ولي به نظر مي‫رسد، عبارتي در برابر Localization بوده‫است. اين كار را در همه جاي جهان مي كنند و البته با اين معني و مفهوم مختصر:

Localization (بومي‫سازي)*

Localization فرايندي است كه يك محصول يا خدمت را با زبان، فرهنگ مخصوص و "نگاه كن و احساس كنٍ" مورد طبع محلي تطبيق مي دهد. بطور ايده‫آل، يك محصول يا سرويس طوري توسعه داده‫ مي شود كه Localization آن به سادگي قابل دستيابي باشد؛ براي مثال، تهيه كتابچه راهنماهاي مصوري كه متن ساده‫اي جهت ترجمه به زبانهاي ديگر داشته باشد كاري است كه از به عنوان بين‫المللي‫كردن(Internationalization) ياد مي‫شود و در عين حال اين عمل باعث سهولت در Localization است و در مجموع جهاني‫سازي انجام شده است.
در Localization يك محصول، علاوه بر ترجمه زبان، از قبيل جزئياتي همچون حوزه‫هاي زماني، پول، تعطيلات ملي، حساسيتهاي رنگي در مورد رنگها، نامهاي محصول يا خدمت، نقشهاي جنسي، و جغرافيايي بايد به درستي مورد توجه قرار گيرند. خدمت يا محصولي كه با موفقيت بومي‫سازي شده(Localized)، چيزي است كه به گونه‫اي توسعه يابد تا توان ظهور به همراه فرهنگ محلي را داشته باشد.
ترجمه زبان، كه بخش اعظم Localization است، مي تواند گاهي به صورت خودكار تسهيل شود، هرچند، كارهاي اضافي هم معمولا مورد نياز خواهدبود.
منبع:(http://searchcio.techtarget.com/sDefinition/0,,sid182_gci212496,00.html)

همانگونه كه مي‫توان از مفهوم و توضيح بالا استنباط نمود اين است كه با انجام بومي‫سازي نبايد هدف از طراحي محصول از بين برود؛ ولي واقعيتهاي موجود در ايران، بيانگر اين است كه به اسم بومي‫سازي كارهاي عجيب و غريبي انجام مي‫شود.

دو مثال:

ا - يكي از روشهاي ارزيابي عملكرد كاركنان FDM يا متد توزيع اجباري است. يعني اين اثبات شده كه عملكرد و كارايي نيروي انساني در يك جامعه نرمال از توزيع نرمال پيروي مي كند و بايد موقع ارزيابي عملكرد، نمرات آنها را طبق اين قاعده توزيع كرد و در دوره‫هاي مختلف ارزيابي بايد به كاركنان بازخور(فيدبك) داد و با آموزشها و راهنمايي‫هاي ويژه آنها را از مخاطرات كسب نمرات پايين آگاه كرد و در صورت تكرار بايد بتوان آنها را يا انتقال داد و يا از كار بركنار كرد، ولي با در نظر گرفتن ديگر واقعيتها همچون قانون كار و پرداخت حقوق و مزاياي عضويت محور و همچنين مصائب و سختي‫هايي كه بر سر راه برنامه ريزي نيروي انساني، ارتقاء و ... وجود دارد، مي آيند و توزيع نمرات را غير نرمال مي كنند و تنها به بعضي از نتايج ارزيابي عملكرد اكتفا مي‫كنند و در آخر هم مي گويند بومي‫سازي كرديم، چون مدل اصلي مطابق فرهنگ ما نبود و كسي هم نيست بگويد اگر مي خواستيد اين مدل به درد شما نمي خورد چرا ماهيت آن را تغيير مي دهيد؟!

2- مطابق مدل تعالي سازماني مؤسسه اروپايي مديريت كيفيت (EFQM)، اگر سازماني كمكاري بكند، طبيعتا سال بعد از امتيازش كم مي شود، ولي در ايران DownGrade تعريف نشده است. وقتي سازماني امتيازي را كسب كرد ابدالدهر اين نمره را خواهدداشت و نبايد از امتيازش كم شود! شايد اينگونه بتوان تعبير كرد كه يك وزنه بردار وقتي وزنه اي را زد هميشه و هر موقع مي تواند اين ركورد را بزند و البته اين نوعي بومي‫سازي فراتر از ترجمه و تعويض رنگ و لعاب تنديس و تقدير است.
ولي آيا نمي شد يك مدل تعالي مثلا با عنواني همچون IFQM و يا عنواني كاملا بومي تر مثل م-ا-م-ك(مؤسسه ايراني مديريت كيفيت) تدوين مي شد تا اگر مي خواستند مدل را مطابق با اميال داهيانه شركتها تغيير بدهند(!)، حرف و حديثي هم باقي نمي ماند.

*) ممكن است بومي‫سازي با شخصي يا سفارشي سازي اشتباه گرفته شود:
Personalization يا Customization (شخصي سازي يا سفارشي كردن) Personalization (كه معمولا در عرصه صفحات وب مطرح است) ، در خور و مناسب كردن محصول مطابق با ميل مصرف كننده است. او با اين كار مي تواند تغييرات محتوايي، ظاهري و يا فرماني در آن بدهد.

امتيازدهي به وبلاگ

لطفا پس از بازديد، به اين وبلاگ امتياز دهيد: (لينك مستقيم صفحه امتيازدهي)