در اجابت به ايميل آقاي وحيد وحيدي مطلق، من هم در پاسخ به سؤالات سايت آينده نگر نظرات خود را به صورت زير نوشتم، تا چه مقبول افتد و چه در نظر آيد! كه البته در سايت آينده نگر هم درج شد(لينك) و باعث خوشحالي گرديد:
1- به نظر شما آيا امروز ميتوان از پيدايش جنبش فکری آينده نگری در ايران سخن گفت؟
جنبش فكري آينده نگري شايد به مفهوم اخير و مدرن آن وجود نداشته، ولي واقعيت اين است كه بيم از آينده و دغدغه هاي ناشي از آن همواره ذهن بشر( و طبيعتا ايراني ها) و دولتها را درگير خود مي كند. به نظر من چنين روندي از دوران صفوي شروع مي شود و مصاديق آن عبارتند از مراودات فرهنگي و اقتصادي، رقابتها، جنگها و نزاعها، و صلحهاي پايدار منطقه اي با دول همسايه و فرامنطقه اي همچون صلح استراتژيك صفويان با دولت عثماني و بريتانيا، برقراري ارتباط فتحعلي شاه با فرانسوي ها و ... ، كه همگي حاكي از اين است، دولتهاي وقت، جهت داشتن ثبات در آينده مورد نظرشان، برنامه ريزيهاي بلندمدتي داشته اند.
در دوران معاصر نيز متفكراني وجود داشته اند كه مي توان نطفه پيدايش جنبش آينده نگري را در اذهان و مكتوبات آنها جستجو كرد، ولي در ميان طبقات متوسط و پايين اجتماعي و اصطلاحا قشر عوام نيز همواره چنين بينش و نگراني اي وجود داشته است و يكي از دلايل مهم آن آن ارتباطي است كه با نفت وجود دارد.
پيدايش صنعت نفت و اتكاي بيش از اندازه اقتصاد ايران به آن مانند شمشير دو لبه اي در مورد ايجاد رفاه در زندگي مردم و از طرف ديگر بيم از آينده در ميان جامعه ايران عمل كرده است. نفوذ بيگانگان به خاطر نفت و ديگر منابع، انفعال حكام و واكنش جامعه متفكر به اين وضع و تسري آن در سطح جامعه، همگي مؤيد اين هستند كه اين عكس العمل هاي آينده نگرانه در ميان اقشار مختلف نه به صورت نظام يافته، بلكه به صورتي طبيعي وجود داشته است.
بعد از دوران جنگ هشت ساله ايران و عراق، و با شروع دوران بازسازي اقتصادي و مهمتر از آن با توجه به لزوم پيوستن كشور به سازمان تجارت جهاني، سازمانهاي ايراني راهي جز اتخاذ رويكردهاي استراتژيك تجاري و مديريتي نداشته اند كه به علت تغييرات سياسي چند سال اخير با چالشهاي جدي روبرو شده اند. ولي با توجه به اينكه در برنامه ريزيهاي استراتژيك كل سطوح سازمانها درگير مي شوند، همه به نوعي بينشي آينده نگرانه پيدا مي كنند و اين فرهنگ تا حدودي در سازمانها حاكم شده و مديراني كه چنين بينشي ندارند، نمي توانند با ديد سنتي خود برنامه هاي خود را پياده كنند.
2- چه ويژگی هائی گفتمان آينده نگری در ايران را از ساير گفتمان های توسعه در ايران جدا می سازد؟
همانگونه كه در انتهاي پاسخ سؤال فوق تا حدودي به آن اشاره شده، به نظر مي رسد استقلال فكري، منحصربفرد ترين خصوصيت آينده نگري مي باشد و ديگر ويژگي آن اتكاي زياد به روند توسعه تكنولوژيك و همراستايي با آن بوده و اينكه، هرگز از علم و تكنولوژي نمي گريزد و با آغوش باز پذيراي اين است كه آينده با تكنولوژي و نوآوري عجين شده و نبايد از اين موضوع واهمه اي داشت.
لبته در «تمركز بر آينده»، به دليل اينكه با روند توسعه و پيشرفت علم همراهي شده، و از گذشته تا آينده ارتباطي معني دار، منطقي و طبيعي وجود دارد، در آن تخيلي هم وجود ندارد.
3- چه ميزان و در چه حوزه هائی گفتمان آينده نگری ايران ميتواند به توسعه گفتمان آينده نگری گلوبال ياری رساند؟
با اينكه سطح رفاه اجتماعي، اقتصادي، علمي و تكنولوژيك در سرتاسر جهان يكنواخت نيست، و شكاف ميان فقير و غني در جوامع گوناگون كه به منابع مختلف دسترسي هاي متفاوت دارند، به تدريج بيشتر مي شود و به نظر نمي رسد تا چند سال آينده، اصلاحاتي چشمگير در اين زمينه صورت گيرد، و با توجه به اينكه در عرصه جهاني، ايران يكي از دهها كشور در حال توسعه مي باشد، مي توان گفت ايران نيز مي تواند در تمام حوزه هاي گفتمان آينده نگري نقشي فعال، سازنده و مؤثر داشته باشد.
4- آيا گفتمان آينده نگری در ايران ميتواند به يک گفتمان مستقل سياسی فرارويد؟
همانگونه كه ذكر شد، اين گفتمان ذاتا مستقل و بدون قيد و بند مي باشد، و سياست يكي از دلايل تاريخي شكل گيري آن بوده است؛ ولي در ايران امروز، به علت فقدان شرايط لازم يك جامعه مدني و دموكراتيك، نبايد در كوتاه مدت انتظار داشت كه از آن يك گفتمان مستقل سياسي پديد آيد.
1- به نظر شما آيا امروز ميتوان از پيدايش جنبش فکری آينده نگری در ايران سخن گفت؟
جنبش فكري آينده نگري شايد به مفهوم اخير و مدرن آن وجود نداشته، ولي واقعيت اين است كه بيم از آينده و دغدغه هاي ناشي از آن همواره ذهن بشر( و طبيعتا ايراني ها) و دولتها را درگير خود مي كند. به نظر من چنين روندي از دوران صفوي شروع مي شود و مصاديق آن عبارتند از مراودات فرهنگي و اقتصادي، رقابتها، جنگها و نزاعها، و صلحهاي پايدار منطقه اي با دول همسايه و فرامنطقه اي همچون صلح استراتژيك صفويان با دولت عثماني و بريتانيا، برقراري ارتباط فتحعلي شاه با فرانسوي ها و ... ، كه همگي حاكي از اين است، دولتهاي وقت، جهت داشتن ثبات در آينده مورد نظرشان، برنامه ريزيهاي بلندمدتي داشته اند.
در دوران معاصر نيز متفكراني وجود داشته اند كه مي توان نطفه پيدايش جنبش آينده نگري را در اذهان و مكتوبات آنها جستجو كرد، ولي در ميان طبقات متوسط و پايين اجتماعي و اصطلاحا قشر عوام نيز همواره چنين بينش و نگراني اي وجود داشته است و يكي از دلايل مهم آن آن ارتباطي است كه با نفت وجود دارد.
پيدايش صنعت نفت و اتكاي بيش از اندازه اقتصاد ايران به آن مانند شمشير دو لبه اي در مورد ايجاد رفاه در زندگي مردم و از طرف ديگر بيم از آينده در ميان جامعه ايران عمل كرده است. نفوذ بيگانگان به خاطر نفت و ديگر منابع، انفعال حكام و واكنش جامعه متفكر به اين وضع و تسري آن در سطح جامعه، همگي مؤيد اين هستند كه اين عكس العمل هاي آينده نگرانه در ميان اقشار مختلف نه به صورت نظام يافته، بلكه به صورتي طبيعي وجود داشته است.
بعد از دوران جنگ هشت ساله ايران و عراق، و با شروع دوران بازسازي اقتصادي و مهمتر از آن با توجه به لزوم پيوستن كشور به سازمان تجارت جهاني، سازمانهاي ايراني راهي جز اتخاذ رويكردهاي استراتژيك تجاري و مديريتي نداشته اند كه به علت تغييرات سياسي چند سال اخير با چالشهاي جدي روبرو شده اند. ولي با توجه به اينكه در برنامه ريزيهاي استراتژيك كل سطوح سازمانها درگير مي شوند، همه به نوعي بينشي آينده نگرانه پيدا مي كنند و اين فرهنگ تا حدودي در سازمانها حاكم شده و مديراني كه چنين بينشي ندارند، نمي توانند با ديد سنتي خود برنامه هاي خود را پياده كنند.
2- چه ويژگی هائی گفتمان آينده نگری در ايران را از ساير گفتمان های توسعه در ايران جدا می سازد؟
همانگونه كه در انتهاي پاسخ سؤال فوق تا حدودي به آن اشاره شده، به نظر مي رسد استقلال فكري، منحصربفرد ترين خصوصيت آينده نگري مي باشد و ديگر ويژگي آن اتكاي زياد به روند توسعه تكنولوژيك و همراستايي با آن بوده و اينكه، هرگز از علم و تكنولوژي نمي گريزد و با آغوش باز پذيراي اين است كه آينده با تكنولوژي و نوآوري عجين شده و نبايد از اين موضوع واهمه اي داشت.
لبته در «تمركز بر آينده»، به دليل اينكه با روند توسعه و پيشرفت علم همراهي شده، و از گذشته تا آينده ارتباطي معني دار، منطقي و طبيعي وجود دارد، در آن تخيلي هم وجود ندارد.
3- چه ميزان و در چه حوزه هائی گفتمان آينده نگری ايران ميتواند به توسعه گفتمان آينده نگری گلوبال ياری رساند؟
با اينكه سطح رفاه اجتماعي، اقتصادي، علمي و تكنولوژيك در سرتاسر جهان يكنواخت نيست، و شكاف ميان فقير و غني در جوامع گوناگون كه به منابع مختلف دسترسي هاي متفاوت دارند، به تدريج بيشتر مي شود و به نظر نمي رسد تا چند سال آينده، اصلاحاتي چشمگير در اين زمينه صورت گيرد، و با توجه به اينكه در عرصه جهاني، ايران يكي از دهها كشور در حال توسعه مي باشد، مي توان گفت ايران نيز مي تواند در تمام حوزه هاي گفتمان آينده نگري نقشي فعال، سازنده و مؤثر داشته باشد.
4- آيا گفتمان آينده نگری در ايران ميتواند به يک گفتمان مستقل سياسی فرارويد؟
همانگونه كه ذكر شد، اين گفتمان ذاتا مستقل و بدون قيد و بند مي باشد، و سياست يكي از دلايل تاريخي شكل گيري آن بوده است؛ ولي در ايران امروز، به علت فقدان شرايط لازم يك جامعه مدني و دموكراتيك، نبايد در كوتاه مدت انتظار داشت كه از آن يك گفتمان مستقل سياسي پديد آيد.
No comments:
Post a Comment