چارلز ليندبرگ با بررسي كم و كيف پروازهاي نافرجام قبلي و پس از ساخت هواپيمايي سبكتر(با نام روح سن لوييس) تك نفره توسط مهندسين آمريكايي، و با توشه غذايياش كه فقط يك ساندويچ بود، ميخواست سفر خود را شروع كند. يكي به او گفت: "آيا تنها ساندويچ براي سفر چند روزهات كافي است؟".
او هم پاسخ داد: "اگر به پاريس برسم كه كافي است، و اگر نرسم، باز هم كافي است!".

او كه ديگر يك شخصيت معروف و جهاني شده بود در اروپا شروع كرد به دور افتخار زدن. در انگليس پادشاه فضول و يا كنجكاو بريتانيا از او پرسيد: "در مدت بي وقفه پرواز چگونه دستشويي ميكردي؟!".
او هم بلافاصله پاسخ داد: "براي فرانسويهايي كه مرا بر دوشهاي خود گرفته بودند، متأسفم!"
توضيح:
ديروز شاهد فيلم مستندي(يكي از اين فيلمها) بودم در مورد چارلز ليندبرگ بودم كه دو نكته آن برايم خيلي جالب بود : يكي اينكه به درد مهندسين صنايع ميخورد و آن موضوع لزوم چابكي سازمان و عدم انباشتن موجودي اضافي است كه ساندويچ چارلز مثال خوبي براي آن است و ديگري تا حدي عموميتر و يا سياسيتر است، و آن شايد عواقب كسب موفقيت به هر قيمت ممكن باشد!!
No comments:
Post a Comment