كارراهه
گفته شد: « در شركتهاي معتبر و جهاني مثل بي ام و هم فقط براي مشاغل كليدي كارراهه تدوين مي شود و اينطوري نيست كه براي همه كاركنان چنين چيزي وجود داشته باشد.»
من هم مي گفتم اصلا مشاغل كليدي به چه مشاغلي اطلاق مي شود؟! منظور از مشاغل كليدي چيست؟ آيا اين باعث دلسردي و عدم انگيزه تعداد زيادي از كاركنان نمي شود اگر احساس بكنند كه آنها نقش كليدي ندارند!؟ در حقيقت هدف از كارراهه چيست؟ مگر نه اين است كه هر كسي وارد سازماني مي شود بايد برنامه اي جلوي او گذاشته شود تا بداند چگونه مي تواند پس از تجربه اندوزي كافي، يا به طور موازي و يا به طور عمودي به آن مشاغل به اصطلاح كليدي دست پيدا كند؟
مقصر كيست؟ سيستم يا افراد؟
احتمالا شما هم گاه گداري در دور و بر خود ديده ايد و يا شنيده ايد كه مشكل را مربوط مي كنند به يك رده بالاتر! اگر مشكل سيستم حل شود بقيه(!) مشكلات هم به خودي خود حل خواهدشد و البته جالب اين است، همه با اينكه معترفند نمي شود اين مشكلات كوچك را حل كرد ادعاي حل مشكلات كل سيستم و حتي سيستمهاي بسيار بزرگتر را نيز دارند.
من هم مي گفتم اصلا مشاغل كليدي به چه مشاغلي اطلاق مي شود؟! منظور از مشاغل كليدي چيست؟ آيا اين باعث دلسردي و عدم انگيزه تعداد زيادي از كاركنان نمي شود اگر احساس بكنند كه آنها نقش كليدي ندارند!؟ در حقيقت هدف از كارراهه چيست؟ مگر نه اين است كه هر كسي وارد سازماني مي شود بايد برنامه اي جلوي او گذاشته شود تا بداند چگونه مي تواند پس از تجربه اندوزي كافي، يا به طور موازي و يا به طور عمودي به آن مشاغل به اصطلاح كليدي دست پيدا كند؟
مقصر كيست؟ سيستم يا افراد؟
احتمالا شما هم گاه گداري در دور و بر خود ديده ايد و يا شنيده ايد كه مشكل را مربوط مي كنند به يك رده بالاتر! اگر مشكل سيستم حل شود بقيه(!) مشكلات هم به خودي خود حل خواهدشد و البته جالب اين است، همه با اينكه معترفند نمي شود اين مشكلات كوچك را حل كرد ادعاي حل مشكلات كل سيستم و حتي سيستمهاي بسيار بزرگتر را نيز دارند.
ديروز بحثي كليشه اي شد در اين باره كه حتي اگر افراد كار خود را درست انجام دهند، اگر سيستم درست مديريت نشود و خوب كار نكند، نتايج مطلوب به دست نخواهد آمد و من هم زود « وليكن قال فلاني ...» كردم كه بنا به نظر پيتر سنگه عملكرد سيستم به نگرش افراد سيستم بر مي گردد و در نتيجه تك تك افراد هم مقصرند و ...
پاسخم حتي براي خودم قانع كننده نبود و بعدا براي خودم مي خواستم مثال نقضي بياورم. به ياد همان قصه ميمونهاي داخل قفس اين را مي كردم و اينكه تكليف اعضاي جديد و بي خبر از همه جا خواهد شد؟ مثلا فرض كنيد كسي در دارفور سودان، افغانستان و سومالي متولد شود، آيا او هم سهمي از دلايل آنچه را كه به وقوع مي پيوندد دارد يا نه؟ مثلا اگر باراك اوباما در نواحي مرزي سومالي و كنيا بزرگ مي شد همين وضعيتي را كه در آمريكا دارد، داشت يا نه؟!
ولي بعضي از سيستمها هم هستند كه افراد داخل آن هرگز مشابه اطفال و بزرگسالان بي سواد و غافل جوامع فوق الذكر نيستند و بعد از بلند مدت مي توانند مغزشان را به كار بيندازند و كارهايي را كرده و اصلاحاتي را در سيستم اعمال كنند و اينكه شروع نمي كنند بيانگر اين است كه گاهي تك تك اعضاء هم مي توانند مقصر باشند.
خواهشمندم در نظرسنجي مرتبط با اين مطلب كه در ستون سمت راست وبلاگ درج شده، شركت كنيد تا ببينيم نظر جمع چيست(ضمن عرض تشكر از شركت كنندگان، به نظرسنجي خاتمه داده شد*).
انتخاب گرافها از :
http://www.donaldegray.com/tiki-view_blog_post.php?blogId=2&postId=56
*) نتيجه نظرسنجي با 11 نفر شركت كننده:
پاسخم حتي براي خودم قانع كننده نبود و بعدا براي خودم مي خواستم مثال نقضي بياورم. به ياد همان قصه ميمونهاي داخل قفس اين را مي كردم و اينكه تكليف اعضاي جديد و بي خبر از همه جا خواهد شد؟ مثلا فرض كنيد كسي در دارفور سودان، افغانستان و سومالي متولد شود، آيا او هم سهمي از دلايل آنچه را كه به وقوع مي پيوندد دارد يا نه؟ مثلا اگر باراك اوباما در نواحي مرزي سومالي و كنيا بزرگ مي شد همين وضعيتي را كه در آمريكا دارد، داشت يا نه؟!
ولي بعضي از سيستمها هم هستند كه افراد داخل آن هرگز مشابه اطفال و بزرگسالان بي سواد و غافل جوامع فوق الذكر نيستند و بعد از بلند مدت مي توانند مغزشان را به كار بيندازند و كارهايي را كرده و اصلاحاتي را در سيستم اعمال كنند و اينكه شروع نمي كنند بيانگر اين است كه گاهي تك تك اعضاء هم مي توانند مقصر باشند.
خواهشمندم در نظرسنجي مرتبط با اين مطلب كه در ستون سمت راست وبلاگ درج شده، شركت كنيد تا ببينيم نظر جمع چيست(ضمن عرض تشكر از شركت كنندگان، به نظرسنجي خاتمه داده شد*).
انتخاب گرافها از :
http://www.donaldegray.com/tiki-view_blog_post.php?blogId=2&postId=56
*) نتيجه نظرسنجي با 11 نفر شركت كننده:
No comments:
Post a Comment