Thursday, June 3, 2010

سرزمين عجايب

اينكه بگوييم سرزمين عجايب قضيه  باكلاس مي شود؛ به همين خاطر شايد بهتر باشد بگوييم مملكت خر تو خره! طرف گفت جلوي مغازم پارك نكن الان خاور مياد بار خالي كنه. من گفتم تا دو دقيقه بر مي گردم و البته خيلي زود هم برگشتم. موقع رفتن به شاگرد مغازه گفتم ديديد زود بر مي گردم؟ و ديدم خنده عجيبي كرد!
و الان رسيدم سركار و موقع پارك مي بينم طرف ديگر ماشين يك خش سراسري انداخته!
نتيجه اخلاقي اينه كه من هم كله شقي كردم و جلوي مغازه يك خر كه خريت خود را پيشاپيش اعلام كرد ماشين را پاك كردم.
پس از من به شما نصيحت، اگر مي خواهيد از دست خران آسوده بمانيد، سعي كنيد هيچ موقع كله شقي ننماييد.

والسلام

پ. ن:
نمي خواهم بروم با طرف درگير شوم. چون هم گردنش خيلي كلفت تر است و من هم به غايت ترسو! زنگ زدم به پليس صد و ده. گفتند برو محل مربوطه و بعدا زنگ بزن كه بياييم. اين هم مورد چهارم كه به پليس اميدوار مي شوم.

چند مورد قبلي سه مورد تصادف داشته ام كه هر سه مورد تصادف به خاطر رعايت صحيح و كامل قوانين از سوي من (مي شود گفت قدبازي!)بوده، و در هر سه مورد افسر پليس طرف مقابل را مقصر دانسته است. ولي باز توصيه مي كنم به خاطر جلوگيري از اعصاب خردي هيچ موقع از ناآشنايي بقيه رانندگان با قوانين بي خيال نشويد.

پ. ن.2 (باقي ماجرا) :
اين وبلاگ فكر نكنم تا حالا در مورد موارد قضايي و جنايي و امنيتي مطلب ننوشته بود كه دارد مي نويسد!
به پليس زنگ زدم و آمدند و شرح ما وقع نوشتند! هنگام تماس تلفني گفتند بيمه بدنه داري كه؟ و من متوجه شدم كه به سادگي نمي‌توان ثابت كرد كار كار صاحب مغازه بوده و اين يعني اينكه چرا طرف به سادگي قلدربازي مي كند. شخص خودم نه فقط به خاطر گرفتن غرامت و خسارت، بلكه به عنوان يك شهروند مي خواستم در مجازات يك اخلالگر در امور شهري و اجتماعي نقشي داشته باشم. خلاصه، وقتي "ماموران شرح واقعه‌ را نوشتند و عصر پنچشنبه گفتند حالا برو كلانتري و در كلانتري هم گفتند برو هفته بعد بيا از ساعت 8 صبح تا 2 بعد از ظهر، و وقتي رفتم و گفتند چرا آمدي اينجا برو دادسرا يا شوراي حل اختلاف..." دوباره به اين نتيجه مي رسيدم كه چرا اين جرأت به آزار و اذيت مردم توسط امثال فرد مغازه‌دار عادي است و واهمه‌اي ندارد از مجازات. البته به دليل اينكه دو سال از عمرم را در پادگانها بوده‌ام از طرز برخورد در جاهاي نظامي و قضايي زياد ناراحت نمي‌شدم. اما وقتي شوراي حل اختلاف بعد از قريب دو-سه ساعت تشكيل پرونده و گرفتن كپي‌هاي متعدد از مدارك ، و كارشناسي با حق اجرت سي هزار توماني(!) مدارك لازم را به من تحويل داد تا جهت گرفتن خسارت از بيمه ، به شركت معظم و متعالي البرز مراجعه كنم، باز متوجه شدم كه اينجا هم پرچم "مشتري مداري"اش فقط با باد پنكه و كولر است كه مي‌وزد!
از درب ورودي تا اتاق رييس شعبه پرداخت خسارتش كه يك ميز كنفرانس هم اندازه كابينه دارد، پوسترها و بنرهاي برترين شركت بيمه و تنها دارنده گواهينامه تعالي سازماني و .... است كه بر در و ديوار آويزان است. متصديان و كارشناسان و مسؤولان پذيرش بعد از باز كردن پاكتي كه شوراي حل اختلاف داده، چندين بار باهم صحبت مي كنند كه نه، خط و خش روي بدنه اتومبيل جزو تعهدات ما نيست و تو را اشتباهي اينجا فرستاده‌اند! و بعد بروشوري نشان مي‌دهند كه روي آن نوشته خط و خش از مستثنائات است! و من مي گويم اين مصداق بارز كلاهبرداري است؛ پس چرا روي بروشور نوشته‌ايد ولي روي بيمه نامه نوشته‌ايد؟
و وقتي با اعتراضات شديد من مواجه مي شوندمي گويند ما هيچ كاره ايم و بروي پيش رييس شعبه! و تكرار مكرراتي مي شود پيش رييس شعبه. و او هم از ميان كتابهايش لغت نامه اي بر مي دارد و به من مشتري كه بايد هميشه حق با او باشد مي گويد:
مثل اينكه سواد كافي نداري، بيا ببين منظور از حادثه چيست!؟ تو قبل از اينكه به پليس و شوراي حل اختلاف مراجعه مي كردي بايد پيش ما مي آمدي، به ما چه ارتباطي دارد كه كسي با تو خصومت داشته و روي ماشينت خط انداخته؟! 

و من هم آرم قوه قضاييه آن نامه‌ها و مدارك را نشان همان مدير باسواد و فرهيخته بيمه البرز مي دهم:
جناب آقاي رييس شعبه باسواد!! اين آرم را كه مي شناسي؟ در مملكت اگر اتفاقي برايتان رخ داد و ممكن  بود با كسي مشاجره كنيد، بايد به پليس مراجعه كنيد؛ پليس هم من را فرستاد پيش يك سازمان رسمي همچون قوه قضاييه، و قوه قضاييه هم بهتر از شما با حقوق و قانون آشناست من را فرستاده پيش شما؛ پس شما هم بايد يك نامه رسمي و كتبي خطاب به آنها بايد بنويسيد تا از قوانين  بيمه اطلاع حاصل كنند ( بخوانيد : بيمه به ميل خود از تعهداتش شانه خالي مي كند) ...


... و مشابه اين ماجراها در گوشه كنار شهر و حومه ادامه دارد!

1 comment:

Rahimiyan2001 said...

اصلاح سيستم قضائي که در حال حاضر داراي تنگناهاي جدي مي باشد، از لوازم تحقق حقوق شهروندي است. يکي از دلايل مهم که اصلاحات جدي در قوه قضائيه را الزامي مي سازد، طولاني بودن زمان بررسي پرونده ها مي باشد. اين امر علاوه بر خدشه دار نمودن حقوق شهروندي و ايجاد نارضايتي در شهروندان عملکرد اقتصادي را نيز مختل مي نمايد.

امتيازدهي به وبلاگ

لطفا پس از بازديد، به اين وبلاگ امتياز دهيد: (لينك مستقيم صفحه امتيازدهي)