1- فكر مي كردم در ميان اين گزارشگران فوتبال عادل فردوسيپور بهره هوشي و يا همان آي-كيوي نسبتا بالاتري دارد؛ ولي هر موقع شوت بازيكنان دروازهها را مي لرزاند او هم مثل خياباني و ميرزايي مي گويد: "تير دروازه به كمك دروازهبان اومد و مانع ورود توپ به دروازه شد"!! كاش حداقل اين حميدرضا صدر كه از معدود روشنفكران فوتبالي اين مملكت است به او بگويد آدم حسابي! تير دروازه هم اوت حساب مي شود و وسط دروازه نيست كه به دروازهبان كمك كند!
2- كاش كاركنان را هم ميشد به سادگي بازيكنان فوتبال ارزيابي عملكرد نمود. مثلا قسمت(Compare players) سايت فيفا را ببينيد كه با چند رقم به سادگي نشان مي دهد كه عملكرد "ليونل مسي" صد و هفتاد سانتي، و بيست و دو ساله يك سر و گردن بهتر از همه ستاره هاي ديگر جام جهاني است.
يادش به خير چند سال قبل كه در شركت در اعتراض به نحوه ارزيابي عملكرد به يكي از مديراني كه با افتخار مي گفت من هرگز به كاركنان جديد الاستخدام كارايي عالي نمي دهم، چون هنوز آنها در مرحله ياد گرفتن محل دربهاي ورودي شركت هستند! و من هم گفتم: "با منطق شما در تيم منچستر يونايتد هم بايد مايكل اوون را در قياس با بازيكنان پير و پاتال بايد جزو بازيكنان تازه وارد حساب كنند؛ چون او هم هنوز دقيقا نمي داند ورزشگاه اولدترافورد چند درب ورودي و خروجي دارد"! وقتي اين را گفتم خيلي ها از اينكه مثال فوتبالي در يك جلسه سازماني و مثلا علمي(!) مي زنم يك جوري نگاهم كردند. رييسم هم متعاقبا مي گفت تو در چنين مواردي بايد مثال علمي بزني تا طرف هم نتواند با آوردن استثنايي مثل علي دايي حرف تو را نقض كند (خاطر نشان مي شود همان موقع بود كه علي دايي 37 ساله يك تنه جلوي مطرح شدن استعدادهاي بالقوه و جوانتر را گرفته بود.)!!
3- كره شمالي كه به علت سوء تغذيه و مشكلات عجيب و غريب روحي و رواني ميان بازيكنان تيم حذف شد. و نوع جنوبياش هم فكر مي كنم تقاس ناداوريهاي 2002 را پس داد و مقابل اورگوئه و در مرحله يكهشتم حذف شد. و با توجه به اينكه ايتاليا و فرانسه هم پيشاپيش حذف شده بودند مي شود گفت اين كره جنوبي تيم بسيار شايستهتري بوده است و اين مطلب قبلي من(فوتبال كرهاي) خيلي هم نبايد زير سؤال برود!
4- اين مسأله "مقاومت" در برابر "تغيير" در ميان علاقمندان فوتبال هم وجود دارد. من نمي دانم چرا خيليها چشم ديدن شگفتيساز شدن و موفقيت تيمهاي بي نام و نشان را ندارند. انگار فقط يكي از چند تيم آلمان و برزيل و آرژانتين و انگليس و هلند حق صعود دارند. چنين طرز فكري در اصل به ضرر خود ماست! يعني ما هم نبايد انتظار داشته باشيم در عرصه هاي جهاني پيشتاز شده و پيشرفت كنيم. و هر گاه هم كه به جام جهاني مي فرستيم درست مثل جام جهاني 98 در بازي سوم و پيش از بازي با تيم پير آلمان(البته آن موقع پير بودند!) به بازيكنان بگوييم كه چمدانها را ببنديد.
پ. ن:
5- از پيروزي به غايت شيرين ديروز آلمان بر انگليسي خوشحال شدم. آرژانتين هم بر مكزيك پيروز شد(از آرژانتين خوشم نمي آيد!). هر دو تيم بسيار قدرتمند بودند و حيف كه بايد يكي در راه رسيدن به مراحل بالاتر حذف شود. ولي در پيروزي هر دو تيم، اشتباهات فاحش داوري باعث كمرنگتر شدن شايستگيهاي اين دو تيم شد. و در اين ميان خطاي انساني سهيم بود و نه اينكه داورها بيطرف نباشند. اپيدمي فراگير "مقاومت" در برابر "تغيير" انگليسيها به ضرر خود انگليسيها تمام شد. چون مي گويند به خاطر اعمال نفوذ بريتانياييها در فيفا است كه نمي خواهند در داوري از "تكنولوژي"هاي مدرن استفاده كنند. من نميدانم چطور مي شود داورها وقتي از بيسيم استفاده مي كنند تكنولوژي بد نيست ولي اگر در توپها پروسسور و تراشه بگذارند تكنولوژي اخ ميشود! مي گويند خطاي انساني باعث شيرينتر شدن بازيها مي شود!!! خير آقا! من كه طرفدار دو آتشه تيم آلمان هستم چنين بردي به مذاق من اصلا نچسبيد. حالا بهانه افتاد دست انگليسيها كه اگر داور گل را مي پذيرفت پدر آلمان را در ميآورديم. آرژانتين هم گل اولش آفسايد بود و همه آن را ديدند ولي كمك داور چهل ساله كه نمي توانست پا به پاي "مسي" و "تهوز" بدود عقب ماند، و همه آفسايد را مي بينند و او نمي بيند.
و چقدر خندهدار بود وقتي كارشناس داوري تلويزيون(مظفري) در حمايت از جايزالخطا بودن داوران تلويزيون مقياس مع الفارق كرد و گفت : "مگر بازيكنان اشتباه نمي كنند، خوب داورها هم اشتباه مي كنند. چرا اين وسط به داوري اعتراض مي شود؟" . البته حميدرضا صدر يك چيزهايي در مورد تفاوت مقوله قضاوت گفت ولي به جناب به اصطلاح بهترين داور كشور نگفت: "عقل كل! اگر قرار بود بازيكنان هم اشتباه نكنند داور ديگر به چه دردي مي خورد؟"!
2- كاش كاركنان را هم ميشد به سادگي بازيكنان فوتبال ارزيابي عملكرد نمود. مثلا قسمت(Compare players) سايت فيفا را ببينيد كه با چند رقم به سادگي نشان مي دهد كه عملكرد "ليونل مسي" صد و هفتاد سانتي، و بيست و دو ساله يك سر و گردن بهتر از همه ستاره هاي ديگر جام جهاني است.
يادش به خير چند سال قبل كه در شركت در اعتراض به نحوه ارزيابي عملكرد به يكي از مديراني كه با افتخار مي گفت من هرگز به كاركنان جديد الاستخدام كارايي عالي نمي دهم، چون هنوز آنها در مرحله ياد گرفتن محل دربهاي ورودي شركت هستند! و من هم گفتم: "با منطق شما در تيم منچستر يونايتد هم بايد مايكل اوون را در قياس با بازيكنان پير و پاتال بايد جزو بازيكنان تازه وارد حساب كنند؛ چون او هم هنوز دقيقا نمي داند ورزشگاه اولدترافورد چند درب ورودي و خروجي دارد"! وقتي اين را گفتم خيلي ها از اينكه مثال فوتبالي در يك جلسه سازماني و مثلا علمي(!) مي زنم يك جوري نگاهم كردند. رييسم هم متعاقبا مي گفت تو در چنين مواردي بايد مثال علمي بزني تا طرف هم نتواند با آوردن استثنايي مثل علي دايي حرف تو را نقض كند (خاطر نشان مي شود همان موقع بود كه علي دايي 37 ساله يك تنه جلوي مطرح شدن استعدادهاي بالقوه و جوانتر را گرفته بود.)!!
3- كره شمالي كه به علت سوء تغذيه و مشكلات عجيب و غريب روحي و رواني ميان بازيكنان تيم حذف شد. و نوع جنوبياش هم فكر مي كنم تقاس ناداوريهاي 2002 را پس داد و مقابل اورگوئه و در مرحله يكهشتم حذف شد. و با توجه به اينكه ايتاليا و فرانسه هم پيشاپيش حذف شده بودند مي شود گفت اين كره جنوبي تيم بسيار شايستهتري بوده است و اين مطلب قبلي من(فوتبال كرهاي) خيلي هم نبايد زير سؤال برود!
4- اين مسأله "مقاومت" در برابر "تغيير" در ميان علاقمندان فوتبال هم وجود دارد. من نمي دانم چرا خيليها چشم ديدن شگفتيساز شدن و موفقيت تيمهاي بي نام و نشان را ندارند. انگار فقط يكي از چند تيم آلمان و برزيل و آرژانتين و انگليس و هلند حق صعود دارند. چنين طرز فكري در اصل به ضرر خود ماست! يعني ما هم نبايد انتظار داشته باشيم در عرصه هاي جهاني پيشتاز شده و پيشرفت كنيم. و هر گاه هم كه به جام جهاني مي فرستيم درست مثل جام جهاني 98 در بازي سوم و پيش از بازي با تيم پير آلمان(البته آن موقع پير بودند!) به بازيكنان بگوييم كه چمدانها را ببنديد.
پ. ن:
5- از پيروزي به غايت شيرين ديروز آلمان بر انگليسي خوشحال شدم. آرژانتين هم بر مكزيك پيروز شد(از آرژانتين خوشم نمي آيد!). هر دو تيم بسيار قدرتمند بودند و حيف كه بايد يكي در راه رسيدن به مراحل بالاتر حذف شود. ولي در پيروزي هر دو تيم، اشتباهات فاحش داوري باعث كمرنگتر شدن شايستگيهاي اين دو تيم شد. و در اين ميان خطاي انساني سهيم بود و نه اينكه داورها بيطرف نباشند. اپيدمي فراگير "مقاومت" در برابر "تغيير" انگليسيها به ضرر خود انگليسيها تمام شد. چون مي گويند به خاطر اعمال نفوذ بريتانياييها در فيفا است كه نمي خواهند در داوري از "تكنولوژي"هاي مدرن استفاده كنند. من نميدانم چطور مي شود داورها وقتي از بيسيم استفاده مي كنند تكنولوژي بد نيست ولي اگر در توپها پروسسور و تراشه بگذارند تكنولوژي اخ ميشود! مي گويند خطاي انساني باعث شيرينتر شدن بازيها مي شود!!! خير آقا! من كه طرفدار دو آتشه تيم آلمان هستم چنين بردي به مذاق من اصلا نچسبيد. حالا بهانه افتاد دست انگليسيها كه اگر داور گل را مي پذيرفت پدر آلمان را در ميآورديم. آرژانتين هم گل اولش آفسايد بود و همه آن را ديدند ولي كمك داور چهل ساله كه نمي توانست پا به پاي "مسي" و "تهوز" بدود عقب ماند، و همه آفسايد را مي بينند و او نمي بيند.
و چقدر خندهدار بود وقتي كارشناس داوري تلويزيون(مظفري) در حمايت از جايزالخطا بودن داوران تلويزيون مقياس مع الفارق كرد و گفت : "مگر بازيكنان اشتباه نمي كنند، خوب داورها هم اشتباه مي كنند. چرا اين وسط به داوري اعتراض مي شود؟" . البته حميدرضا صدر يك چيزهايي در مورد تفاوت مقوله قضاوت گفت ولي به جناب به اصطلاح بهترين داور كشور نگفت: "عقل كل! اگر قرار بود بازيكنان هم اشتباه نكنند داور ديگر به چه دردي مي خورد؟"!
2 comments:
neyse boş ver
ama
bir konu (sizində türk olduğunuz) mənə çox intərəsan olub oda budur:
در ایران همه ترک اند مگر اینکه عکسش ثابت شود
məncə buna bir güclü yazı yazılmalıdır
Sayın Qərənfil! Bunu subut etmək lazim dəyil ki. Başqa bloqumdaki yazını oxu: 'Güney Afriqa da ki Türklər'( http://anayurdumla.blogspot.com/2010/06/guney-afriqadaki-turkler.html )
Post a Comment