همانطور كه ديروز ديديم، بالاخره حساسيت نمايندگان مجلس در مورد رسوايي مربوط به مدرك جعلي وزير كشور منجر به استيضاح و بركناري وي شد. صرفنظر از جوانب سياسي مسأله مي توان گفت، اين اتفاق باعث مي شود جامعه نيز، كه با تبعات مدرك گرايي به شدت درگير است، در مورد كساني كه مدارك و مدارج خود را دليلي بر لزوم كسب امتياز مي دانند، به خرج حساسيت بيشتر ادامه دهد و البته آنچه واضح است اين كار مستلزم بالا رفتن سطح آگاهي و سواد عمومي در جامعه و نظارت بر كيفيت كار افراد، و نه بر كمييت كار آنها مي باشد، و گرنه همه دانشگاهها مثل آكسفورد معروف و مشهور نمي باشند كه قضيه به سادگي لو برود!
از سوي ديگر، اگر به صورت سيستمي به كل ما وقع نگاه شود، اين وظيفه دولتي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري است كه به صورت ديده باني قانوني، مدارك و مدارج را در سطح كشور كنترل كند و از پيش آمدن چنين وقايعي جلوگيري كند. ولي در حين فكر به اين موضوع، خبري با عنوان «واكنش وزير علوم به انتقاد استادان دانشگاه ها از وضعيت علمي كشور» (روزنامه همشهري/صفحه 5 – روز سه شنبه مورخ 30 مهر 1387) ديدم كه نشانگر لزوم دقت بيشتر از سوي مردم را مي رساند و نه خود دولت! وزير علوم در بخشي از پاسخ خود به اساتيد منتقد چنين گفته است: « تعداددانشجويان دكترا در سال 83، حدود هزار و ششصد نفر بوده است كه اين رقم امسال به حدود 4 هزار نفر رسيده است كه اين رشد بالا نشان دهنده ارتقاي كيفيت است.»!
خوب، همانگونه كه ديديد همان مسؤولي كه از او انتظار مي رود، مدير سيستم توليد و كنترل كننده علم و دانش در كشور باشد، كيفييت را معادل كمييت مي داند و اين خود، جاي بسي تأسف است. البته در كنكور سراسري امسال ديديم كه مشكل پيش آمده در مورد سهميه بندي نامناسب مناطق به چه نحو مناسبي حل شد! و حالا متوجه مي شوم كه با تعاريف فوق الذكر، به ظرفيت دانشگاهها، 10 درصد اضافه شده كه اين هم احتمالا نشانگر بالا رفتن كيفييت بوده و نه كمييت!
از سوي ديگر، اگر به صورت سيستمي به كل ما وقع نگاه شود، اين وظيفه دولتي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري است كه به صورت ديده باني قانوني، مدارك و مدارج را در سطح كشور كنترل كند و از پيش آمدن چنين وقايعي جلوگيري كند. ولي در حين فكر به اين موضوع، خبري با عنوان «واكنش وزير علوم به انتقاد استادان دانشگاه ها از وضعيت علمي كشور» (روزنامه همشهري/صفحه 5 – روز سه شنبه مورخ 30 مهر 1387) ديدم كه نشانگر لزوم دقت بيشتر از سوي مردم را مي رساند و نه خود دولت! وزير علوم در بخشي از پاسخ خود به اساتيد منتقد چنين گفته است: « تعداددانشجويان دكترا در سال 83، حدود هزار و ششصد نفر بوده است كه اين رقم امسال به حدود 4 هزار نفر رسيده است كه اين رشد بالا نشان دهنده ارتقاي كيفيت است.»!
خوب، همانگونه كه ديديد همان مسؤولي كه از او انتظار مي رود، مدير سيستم توليد و كنترل كننده علم و دانش در كشور باشد، كيفييت را معادل كمييت مي داند و اين خود، جاي بسي تأسف است. البته در كنكور سراسري امسال ديديم كه مشكل پيش آمده در مورد سهميه بندي نامناسب مناطق به چه نحو مناسبي حل شد! و حالا متوجه مي شوم كه با تعاريف فوق الذكر، به ظرفيت دانشگاهها، 10 درصد اضافه شده كه اين هم احتمالا نشانگر بالا رفتن كيفييت بوده و نه كمييت!
پ. ن:
چند كاره بودن متخصصين و دليل بيكاري
در ادامه اين خبر، اظهار نظر عجيبي نيز به نقل از رييس دانشگاه جامع علمي كاربردي (چه اسمي دارد اين دانشگاه! از از كلمه جامع كه بگذريم چسباندن لفظ علمي آنهم به كلمه اي به دانشگاه چه معني مي دهد الله علم )، هم نوشته شده است: «امروز افراد متخصص و فني خود عامل بيكاري مي شوند» وي علت اين امر را مهارتهاي مختلف افراد دانست و گفت: «اغلب متخصصان چند شغله هستند و امكان جذب در چندين شغل را پيدا مي كنند.».
البته كاش اين مسؤول محترم به تعداد كل افرادي كه مشخصه چند تخصصه بودن را دارند و جاي چند بيكار را اشغال كرده اند، هم اشاره مي كرد تا معلوم شود آيا واقعا در برابر ميليونها بيكار ممكلت، ميليونها چندكاره وجود دارد يا نه! ضمنا به جاي اينكه مطرح شود، افراد چند تخصصه باعث ايجاد مشكل اند، بهتر است به لزوم استفاده از چنين كساني به عنوان خلق فرصتها و نيز كارآفريني پرداخته شود.
نكته ديگري كه نبايد از آن غافل شد، دليل استفاده از افراد چند مهارته است. اگر از مسائل مربوط به حقوق و دستمزد كه باعث چند شغله بودن مي شود، بگذريم، آيا دليلي مهمتر از اين وجود دارد كه كيفييت كار چند مهارته ها(multi-skills) در عين كم شدن كيفييت به دليل خستگي، بهتر از افرادي است كه در همان يگانه حرفه اشان، آموزشهاي نامناسب و احتمالا مفتضح، ديده اند؟
- در مورد برنده شدن باراك اوباما، دو-سه پاراگراف با عنوان بعد الانتخابات به اين پست (رقابت پاريتويي)، اضافه كردم.
No comments:
Post a Comment