يكي از همكاران در جلسات تدوين استراتژي معمولا اين جمله را به وسط مي اندازد، كه مديريت استراتژيك مانع بروز خلاقيت و نوآوري است و مباحث را تا حدودي به حاشيه مي راند. البته تا حدودي حق هم دارد، ولي فكر مي كنم آن جلسات جاي چنين حرفهايي نيست، چون همينكه مديريت سنتي ايراني با كلمه تقريبا جديد مديريت استراتژيك آشنا شده، برايمان زيادي هم هست!
اما اينكه چرا مطرح ميشود مديريت استراتژيك سدي در برابر بروز نوآوريهاست جاي بررسي و بحث بسياري دارد. نيروي انساني خود را در چارچوب استراتژيهايي كه از مديريت ارشد اتخاذ مي شوند، محصور ديده و فرصتي براي عرض اندام و ارائه ايدههايي كه در راستاي اهداف عيني و خرد شده مشخص سازماني نيستند نخواهدداشت و حتي اگر استراتژي دايناميك بوده و يا فرايندي براي مطرح شدن اين ايده ها در سطح مديريت ارشد و جهت خلق استراتژي جديد پيش بيني گردد (كه يقينا بوركراتيك و زمانبر خواهدبود)، با در نظرگرفتن پيشرفت سريع تكنولوژي، شايد دير شود و ايده مطرح شده، احتمالا بعد از گذشت زمان، هيچگونه مزيت رقابتي به همراه نداشته نباشد!
اما اينكه چرا مطرح ميشود مديريت استراتژيك سدي در برابر بروز نوآوريهاست جاي بررسي و بحث بسياري دارد. نيروي انساني خود را در چارچوب استراتژيهايي كه از مديريت ارشد اتخاذ مي شوند، محصور ديده و فرصتي براي عرض اندام و ارائه ايدههايي كه در راستاي اهداف عيني و خرد شده مشخص سازماني نيستند نخواهدداشت و حتي اگر استراتژي دايناميك بوده و يا فرايندي براي مطرح شدن اين ايده ها در سطح مديريت ارشد و جهت خلق استراتژي جديد پيش بيني گردد (كه يقينا بوركراتيك و زمانبر خواهدبود)، با در نظرگرفتن پيشرفت سريع تكنولوژي، شايد دير شود و ايده مطرح شده، احتمالا بعد از گذشت زمان، هيچگونه مزيت رقابتي به همراه نداشته نباشد!
No comments:
Post a Comment