Wednesday, February 21, 2007

روند جهاني شدن

ايميلي حاوي پوستر مقابل رسيده با اين عنوان: «اولين سمينار روندهاي جهاني و آثار آن بر سازمانها و كسب و كار آينده».
اين سمينار كه از قرار معلوم، موضوعاتش بررسي روندهاي تكنولوژي، اقتصادي، توسعه انساني و اجتماعي مي باشد، ويژه مديران ارشد سازمانهاي ايراني و با حضور اساتيد و متخصصان برجسته مديريت، اقتصاد و كارآفريني است كه در تاريخ 19 فروردين سال 86 برگزار خواهدشد.
و من هم چون نه يك مدير ارشدم و البته استاد و منخصص هم در زمينه هاي فوق الذكر نيستم، بهتر است در اين كنفرانس شركت نكنم و به اظهار نظر مختصري اكتفا كنم:

فكر مي كنم اواخر سال 80 بود كه شركت ايساكو دوره آموزشي يك روزه اي تحت عنوان مديريت استراتژيك با تدريس دكتر اعرابي، ترتيب داده بود و البته بحثها و موضوعات جالب و البته گاهي تكراري همچون فوايد نگرش، برنامه ريزي و مديريت استراتژيك و اهميت مشتري مداري و ... از سوي استاد ارائه مي شد. بعضي ها كه انگار براي چندمين اين بحثها را شنيده بودند و مي گفتند اين حرفها در ايران قابليت اجرايي ندارد و بيشتر قضيه سميناهاري آن سمينار برايشان مطرح بود و البته خسته هم شده بودند، سؤالي از استاد كردند:

«جناب استاد، براي چندمين بار است كه در چنين سمينارهايي شركت مي كنيم و فكر مي كنيم همه شركتها در ايران چنين دورهايي را برگزار مي كنند، ولي وضعيت در سازمانها بهبود نمي يابد كه هيچ ، بلكه بدتر مي شود! دليل چيست؟»

دكتر هم كه حاضر جواب بود ، گفت:

«يك مثال مي زنم؛
واعظ بسيار چاقي رفته بود بالاي منبر و مخاطبان را به كم خوردن دعوت كرده و در فوايد لاغري و مضرات چاقي صحبت مي كرد. يكي از جايش بلند شد و به اعتراض گفت: خودتان چرا به نصايح خودتان عمل نمي كنيد كه اين قدر چاقيد؟ واعظ چاق هم گفت: اگر من به حرفهاي خود عمل نمي كردم آنقدر چاق بودم ، بالاي منبر كه نمي توانستم بيايم هيچ، جهت خطابه به اين مكان هم نمي توانستم بيايم!»

حالا شايد بعد از عضويت احتمالي و رؤيايي ايران در سازمان تجارت جهاني، بگوييم قضيه توجه به جهاني شدن تجارت براي شركتها و سازمانهاي ايراني كه داخل يك گلخانه اقتصادي به عيش و نوش مشغول بودند، مشابه با مثال فوق بوده است!

Tuesday, February 13, 2007

بهره وري از نوع وطني

اميدوارم با انتشار اين عكس، افراد ذيربط آزرده خاطر نشوند! ولي خوب، كلاس گذاشتن با عبارات انگليسي، بعضي اوقات مايه دردسر و البته تفريح و مزاح هم مي شود و نمي شود به سادگي از آن گذشت، به خصوص هنگاميكه، كارشناساني هر روز آن تابلو را ببينند و در اين مورد حساسيتي در آنها ايجاد نشود و در عين حال، متصديان بهره وري منابع انساني در يك شركت معظم و البته با ادعاي رقابت در عرصه «جهاني»، باشند.
همانگونه كه در تصوير مي بينيد، در تابلو درج شده:
Human Production Expertise
كه ترجمه آن مي شود: كارشناسي توليد انسان!
و البته ما عبارت بهره وري* منابع انساني را مي خوانيم و مي فهميم كه چه خبر نيست(!)، ولي اگر يك خارجي ببيند چه فكري مي كند؟! احتمالا آن را با قضيه سلولهاي بـنـــيادي كه ايران در اين مورد هر روز بهتر از ديروز پيشرفت مي كند، در ارتباط بداند!

* ) بهره وري: Productivity

Wednesday, February 7, 2007

نگرش به مهندسان صنايع و درآمد آنها در ديگر كشورها

10 سال پيش شاگرد درسخوان دبيرستان بودم، و با توجه به رتبه خوب كنكوري كه داشتم، مي توانستم از رشته هاي پرطرفدار ديگري همچون مهندسي برق و عمران و كامپيوتر و ... هم قبول شوم! ولي رفتم سراغ مهندسي صنايع. چون مي دانستم مسائل اين مملكت، مشكلاتي فراتر از آشنايي به تكنيك و فنون فردي است! معلمها هم چنين نكاتي را نه مي گفتند و نه مي گويند و انگار كه تا ابد نخواهند گفت! يا نمي دانند و يا پول و حقوق كمي مي گيرند و حوصله راهنمايي درست و حسابي دانش آموزان دبيرستاني را ندارند.
اينها را از آدرس لينك شده به اين عبارات انتخاب و ترجمه كردم؛ اميدوارم با اين سطور تعداد بيشتري از دوستان جوانتر به مهندسي صنايع علاقمند گردند. البته نه به خاطر حقوق و مزايا! چون در كليه شاخصهاي انساني دهها برابر از كشورهاي توسعه يافته عقبيم و اين مختص مهندسان صنايع ايراني نيست كه برجي 300 هزارتومان بيشتر نمي گيرند! البته مي توانستم مي توانستم واقعيتهاي كاري در ايران را بنويسم و همه را افسرده كنم كه اين درست و اخلاقي به نظر نمي رسد. خلاصه ما يك چيزهايي را كه غربي ها(منظورم از غربي ها، سواحل اقيانوس آرام و وسترن ايالات متحده است تا ژاپن اوريانتال) در دويست-سيصد سال فرايند صنعتي شدن يادگرفته اند، يك شبه ياد گرفته ايم و چپانده ايم داخل صنعت ملونمان! و البته تازگي ها هم داريم مرزهاي خلاقيت و نوآوري در مديريت و مهندسي صنايع را پشت سر مي گذاريم؛ مثلا مي گويند، فلان متدلو‍ژي، در فلان شركت معظم آمريكايي دموده شده!!

برويم سر اصل مطلب:

مهندسين صنايع روشها و متدهاي توليد را ارزيابي و تحليل كرده و راههايي را جهت بهبود آنها پيدا مي كنند. آنها در اين مورد تصميمگيري مي كنند كه يك شركت منابع محسوس و مؤثري همچون نيروي انساني وتجهيزات را چگونه بايد در چارچوب محدوديتهاي فيزيكي موجود كارخانه(يا مؤسسه) تخصيص دهد. هر شركتي كه يك مهندس صنايع را چه به عنوان مشاور و يا يك مدير داخلي به خدمت مي گيرد، محدوديتهاي مخصوص خود را هم دارد. يك مهندس صنايع بايد نه فقط در فرايندهاي ساخت و توليد و استحصال، بلكه در فرهنگ ويژه، مسائل، و چالشهاي موجود يك شركت متخصص گردد. اين ممكن است به معناي جلسات رو در رو با مديران اجرايي، توقفهاي طولاني در خطوط توليد، و بررسي داده هاي تاريخي توليد باشد.
مهندسين صنايع اطلاعات را درباره چگونگي روزانه انجام كار در محيط كاري، از بقيه مي گيرند، اما آنها بايد همچنين ملاحظات و مشاهدات خود را از اين فعاليتها، بيان كنند. بسياري از كاركنان بدليل مسأله به اصطلاح «پاييده شدن» توسط مهندسين صنايع احساس ناراحتي مي كنند، و مهندسين صنايع معمولا روي خط باريكي كه مرز مابين يك تحليلگر و يك مفتش(كارآگاه) است، راه مي روند!
گيران(از مهندسان صنايع) شركتها هستند و تعداد زيادي نيز بخشهاي تخصصي همچون مونتا‍ژ، فرايند محصول خام، يا ستاد اجرايي دارند. سختترين وظيفه يك مهندس صنايع ارائه مشاهدات و پيشنهادها به هيأت مديره شركت است كه به نظر مي رسد افرادي هستند كه به علت سبك سنتي مديريتي و تجاري و البته به دلايلي احساسي و هيجاني، منصوب شده اند. مهندسين صنايع بايد در آنچه مي گويند و در چگونگي بيان آن «نزاكت، ادب و موقع شناسي» را رعايت كنند و علاوه بر آن، لازمه يك مهندس صنايع موفق بودن، جذابيت(Charm) و ديگرپذيري(willingness) جهت تحمل و بردباري مقابل توصيه هاي كسي است كه حتي چهره اي غيرپاسخگوي مديريتي مي باشد.
اكثريت عمده مهندسين صنايع(حدود 70 درصد) در شركتهاي توليدي مشغول به كارند؛ بسياري از اين شركتها بخشهاي تخصصي ويژه اي همچون مونتاژ، فرايندهاي محصول خام و يا بخشهاي اجرايي و ستادي ديگري دارند. اكثر مهندسين صنايع شرايط كاري خوبي دارند و به صورت منطقي و خردمندانه اي مشاغل چالش برانگيز و سطح رضايت بالاتري نسبت به مهندسين ديگر دارند. تعداد ساعات كاري ممكن است زياد باشند، اما اين به علت سطح رضايتي كه ناشي از آموزشي كه هر پروژه متفاوتي به ارمغان مي آورد مهمتر و دلپذيرتر است و بستگي به روحيات فرد دارد.

تعداد: 115 هزار نفر
درصد مردها: 90 درصد
درصد زنها: 10 درصد
متوسط تعداد ساعات كاري در هفته: 45
متوسط درآمد سالانه (آغاز كار): 37 هزار و هفتصد دلار آمريكا
متوسط درآمد سالانه (بعد از پنج سال سابقه): 70 هزار دلار
متوسط درآمد سالانه (با 10 تا 15 سال سابقه): 90 هزار دلار

مجلات، كتب تخصصي و برنامه هاي تلويزيوني مرتبط:
مهندسي ابزار برش، هفته صنعت، مهندس ساخت و توليد، كارايي تفكر دوباره، مهندسي سيستمهاي كانبان

استخدام كنندگان عمده:
بوئينگ (سياتل)، هوندا(تورانس كاليفورنيا)

افرادي كه مهندسين صنايع با آنها همكاري مي كنند:
مديران موجودي، توسعه دهندگان سازماني، مديران توليد، مديران كنترل كيفيت

انجمن اصلي:
انستيتوي مهندسين صنايع واقع در تكنولوژي پارك آتلانتا

Thursday, February 1, 2007

Traveling Salesman & Dantzig

تصوير مقابل پورتره اي هنري جهت قدرداني از جورج ب. دانتزيگ - خالق مساله فروشنده سيار(دوره گرد) - در دانشكده رياضيات كالج اوبرلين تهيه شده است.
اين پورتره با خطوط به هم پيوسته اي كه مسير حركت فروشنده سيار با تغيير مسير در 25000 شهر(نقطه)، مي باشد توسط رابرت بوش طراحي شده است.

به نظر فروشنده دوره گرد عبارت مناسبي براي ترجمه Travrling Salesman نيست و بدينجهت از فروشنده سيار استفاده كرده ام؛ تا نظر اساتيد محترم چه باشد!

Traveling Salesman Art portrait of George B. Dantzig, courtesy of Robert Bosch, Department of Mathematics, Oberlin College. This TSPortrait is formed by a continuous line that traces a traveling salesman route through 25,000 cities (dots).
Special Thanks to the Author of SmartChoice Blog.

امتيازدهي به وبلاگ

لطفا پس از بازديد، به اين وبلاگ امتياز دهيد: (لينك مستقيم صفحه امتيازدهي)