مطلبي را كه در صورت دانلود مطلب لينك شده به اين عبارت خواهيد خواند، نوشته مدير HSE اكتشاف و توليد شل مي باشد. آنها پس از سالها كار بر روي ايمني افراد به اين نتيجه رسيده اند كه بكارگيري تكنولوژي هاي نوين و حتي اتخاذ سيستمهاي جديد مديريت ايمني و سلامت كاركنان به تنهايي كافي و چاره ساز نيست و فرهنگ سازماني و فردي بايد به گونه اي تغيير كند كه خود افراد، مراقبتها و مواظبتهاي لازم را چه در مورد خود و چه در مورد ديگران و همچنين محيط اطراف خود به عمل بياورند و اين كار را از روي ميل و رغبت و يك حس دروني انجام مي دهد و نه به دليل تحت فشار بودن.
در شركت معظم ما هم حوادث تلخ كم اتفاق نمي افتد و البته در ظاهر اكثر استانداردها رعايت مي شوند، ولي خبرها و شنيده ها حاكي از آن است كه كارگران خودشان هم مقصرند و بعضي اوقات رعايت نمي كنند! مثل برخي از كارگران مي روند كفش ايمني خود را مي فروشند و يا بعضي از كارگران فلان ماسك ايمني را كه با فلان قيمت خريداري شده نمي زنند و در پاي دستگاه پرس يادشان مي رود كه محافظ گوش را بزنند؛ البته مقوله ايران تا حدودي فرق مي كند و احتمالا به جز فرهنگ، موضوعات ديگري همچون انگيزه و حقوق و ... هم دخيل باشند.
اخيرا واحد متصدي و كنترل كننده ايمني و سلامت كاركنان دچار outsourcing شده(!) و اين بهانه اي شده تا واحد سازماني ديگري براي ارزيابي كارهاي آنها ايجاد شود! ... و قرار بود الگو و خط مشي من هم مثل ، در صورتي كه به عنوان مسؤول اين واحد جديد انتخاب شوم اقتباسي باشد از تجربه و نتيجه از مابهتران! ولي خوب با دموكراسي(!) صنعتي چه مي شود كرد! بعضي از همكاران كه يا من را براي مديريت مناسب نمي دانستند و يا اينكه فكر مي كردند رشته بنده با مقوله ايمني جداست و كسي كه حتما متخصص ارگونومي بوده و چه بسا ديد سيستمي هم نداشته باشد، بايد مسؤوليت اين واحد را بر عهده بگيرد، به من راي ندادند و راي 50 درصدي هم افاقه نمي كند، چونكه در ارزيابي 360 درجه كمي عقب افتادم! حال من مانده ام و اين مطلب، كه ديگر شايد به درد شركت خودمان نخورد؛ به اميد آنكه براي ديگران مفيد واقع شود و هيچ كارگري هم دچار حادثه نشود، آن را در وبلاگ خود منتشر مي كنم:
نقش سیستمهای مدیریت HSE (منظر تاریخی و ارتباطات آن با رفتار انسان)
در شركت معظم ما هم حوادث تلخ كم اتفاق نمي افتد و البته در ظاهر اكثر استانداردها رعايت مي شوند، ولي خبرها و شنيده ها حاكي از آن است كه كارگران خودشان هم مقصرند و بعضي اوقات رعايت نمي كنند! مثل برخي از كارگران مي روند كفش ايمني خود را مي فروشند و يا بعضي از كارگران فلان ماسك ايمني را كه با فلان قيمت خريداري شده نمي زنند و در پاي دستگاه پرس يادشان مي رود كه محافظ گوش را بزنند؛ البته مقوله ايران تا حدودي فرق مي كند و احتمالا به جز فرهنگ، موضوعات ديگري همچون انگيزه و حقوق و ... هم دخيل باشند.
اخيرا واحد متصدي و كنترل كننده ايمني و سلامت كاركنان دچار outsourcing شده(!) و اين بهانه اي شده تا واحد سازماني ديگري براي ارزيابي كارهاي آنها ايجاد شود! ... و قرار بود الگو و خط مشي من هم مثل ، در صورتي كه به عنوان مسؤول اين واحد جديد انتخاب شوم اقتباسي باشد از تجربه و نتيجه از مابهتران! ولي خوب با دموكراسي(!) صنعتي چه مي شود كرد! بعضي از همكاران كه يا من را براي مديريت مناسب نمي دانستند و يا اينكه فكر مي كردند رشته بنده با مقوله ايمني جداست و كسي كه حتما متخصص ارگونومي بوده و چه بسا ديد سيستمي هم نداشته باشد، بايد مسؤوليت اين واحد را بر عهده بگيرد، به من راي ندادند و راي 50 درصدي هم افاقه نمي كند، چونكه در ارزيابي 360 درجه كمي عقب افتادم! حال من مانده ام و اين مطلب، كه ديگر شايد به درد شركت خودمان نخورد؛ به اميد آنكه براي ديگران مفيد واقع شود و هيچ كارگري هم دچار حادثه نشود، آن را در وبلاگ خود منتشر مي كنم:
نقش سیستمهای مدیریت HSE (منظر تاریخی و ارتباطات آن با رفتار انسان)
No comments:
Post a Comment