مثلا مي خواست يكي از دلايل كندي اجرا و يا در اصل، عدم پيشرفت پروژه ERP را بيان كند، كه تا به حال ميلياردها تومان(بخوانيد ميليونها دلار) براي آن خرج شده:
" مسلما شما هم در دانشگاهها پوسترهاي زيادي ديده ايد كه كنفرانس علمي و ... در مورد مديريت تغيير برگزار مي كنند و اگر شما مشاوره بخواهيد دهها متخصص در اين زمينه پيشقدم شده و سينه چاك مي كنند. حالا يكي از اين مشاوران را كه در شركت بودم به دفترم دعوت كردم و گفتم اين اتاق روبرويي را مي بيني؟ يكي داخلش هست كه من قبولش دارم و استادش مي دانم، خلاصه چند تا پيراهن بيشتر از من پاره كرده و هم از لحاظ سن و سال و تحصيلات و هم از لحاظ تجربه بايد حرمتش را نگه دارم، مدير IT شركت را مي گويم؛ البته چشم ديدن من را ندارد و از من بدش مياد... شما كه تخصص در زمينه Change Management داريد ، به نظرتان برايش چكار كنم؟ بروم ببوسمش؟ بروم ميزش رو دستمال بكشم و وسايلش رو تر و تميز بكنم و برق بندازم و بهش چاي بدم؟! يا اينكه بروم بزنم زير گوشش و بهش فحش ... بدهم ! چيكار كنم كه در مقابل اجراي اين پروژه مقاومت نشان نداده و همكاري كند؟ مگر نمي داند كه مدير عامل محترم دستور داده و من مأمورم و معذور ... "
البته اين آقاي مدير نمي گويد كه اجراي پروژه مذكور بدون رعايت و فراهم كردن مقدمات و نيازمنديهاي لازم شروع شده است! مدير بيچاره IT حق دارد هر روز حال اين بنده خدا را بگيرد! چون 200-300 نفر برنامه نويس كامپيوتر و ... زير نظرش كار مي كنند و با اجراي اين پروژه (كه احتمالا براي كاستومايز كردن هر كدام از اجزايش، بايد به يك كشور اروپايي كه اسمش را نمي گويم، برود )، اگر در واحد IT تخته نشود، بايد قسمت اعظم آن نيروها كاسه كوزه هايشان را جمع بكنند و بروند.
به نظر مي رسد مقاومت در برابر تغيير روش كار ، به گونه اي منجر به حذف فيزيكي واحدهاي سازماني و نيروهاي انساني نشود بسيار كمتر است.
دلايل چهارگانه مقاومت افراد در برابر تغيير، از نگاه كاتر و شلزينگر (Kotter and Schelsinger) عبارتند از:
1- علاقمندي شخصي محدود و كوته نظرانه:
برخي از افراد بيش از آنچه نتايج موفقيت آميز تغيير در وضع كسب و كار را در نظر بگيرند، به اين نكته توجه مي كنند كه تغييرات ايجاد شده به چگونگي انجام كار توسط شخص آنها تاثير مي گذارد.
2- سوء تفاهم:
كه دليل آن ضعف در ارتباطات و همچنين اطلاعات نامناسب مي باشد.
3- تحمل كم در برابر تغيير:
بعضي از افراد كه مي خواهند استقرار بلندمدتي در شغلشان داشته باشند و در مقابل تغييرات عكش العمل تندي نشان مي دهند.
4- ارزيابي متفاوت در مورد موقعيت:
تعدادي از كاركنان با دلايل تغيير به همراه محاسن و معايب فرايند تغيير مخالفند.
" مسلما شما هم در دانشگاهها پوسترهاي زيادي ديده ايد كه كنفرانس علمي و ... در مورد مديريت تغيير برگزار مي كنند و اگر شما مشاوره بخواهيد دهها متخصص در اين زمينه پيشقدم شده و سينه چاك مي كنند. حالا يكي از اين مشاوران را كه در شركت بودم به دفترم دعوت كردم و گفتم اين اتاق روبرويي را مي بيني؟ يكي داخلش هست كه من قبولش دارم و استادش مي دانم، خلاصه چند تا پيراهن بيشتر از من پاره كرده و هم از لحاظ سن و سال و تحصيلات و هم از لحاظ تجربه بايد حرمتش را نگه دارم، مدير IT شركت را مي گويم؛ البته چشم ديدن من را ندارد و از من بدش مياد... شما كه تخصص در زمينه Change Management داريد ، به نظرتان برايش چكار كنم؟ بروم ببوسمش؟ بروم ميزش رو دستمال بكشم و وسايلش رو تر و تميز بكنم و برق بندازم و بهش چاي بدم؟! يا اينكه بروم بزنم زير گوشش و بهش فحش ... بدهم ! چيكار كنم كه در مقابل اجراي اين پروژه مقاومت نشان نداده و همكاري كند؟ مگر نمي داند كه مدير عامل محترم دستور داده و من مأمورم و معذور ... "
البته اين آقاي مدير نمي گويد كه اجراي پروژه مذكور بدون رعايت و فراهم كردن مقدمات و نيازمنديهاي لازم شروع شده است! مدير بيچاره IT حق دارد هر روز حال اين بنده خدا را بگيرد! چون 200-300 نفر برنامه نويس كامپيوتر و ... زير نظرش كار مي كنند و با اجراي اين پروژه (كه احتمالا براي كاستومايز كردن هر كدام از اجزايش، بايد به يك كشور اروپايي كه اسمش را نمي گويم، برود )، اگر در واحد IT تخته نشود، بايد قسمت اعظم آن نيروها كاسه كوزه هايشان را جمع بكنند و بروند.
به نظر مي رسد مقاومت در برابر تغيير روش كار ، به گونه اي منجر به حذف فيزيكي واحدهاي سازماني و نيروهاي انساني نشود بسيار كمتر است.
دلايل چهارگانه مقاومت افراد در برابر تغيير، از نگاه كاتر و شلزينگر (Kotter and Schelsinger) عبارتند از:
1- علاقمندي شخصي محدود و كوته نظرانه:
برخي از افراد بيش از آنچه نتايج موفقيت آميز تغيير در وضع كسب و كار را در نظر بگيرند، به اين نكته توجه مي كنند كه تغييرات ايجاد شده به چگونگي انجام كار توسط شخص آنها تاثير مي گذارد.
2- سوء تفاهم:
كه دليل آن ضعف در ارتباطات و همچنين اطلاعات نامناسب مي باشد.
3- تحمل كم در برابر تغيير:
بعضي از افراد كه مي خواهند استقرار بلندمدتي در شغلشان داشته باشند و در مقابل تغييرات عكش العمل تندي نشان مي دهند.
4- ارزيابي متفاوت در مورد موقعيت:
تعدادي از كاركنان با دلايل تغيير به همراه محاسن و معايب فرايند تغيير مخالفند.
No comments:
Post a Comment