Monday, October 31, 2011

Ethical monitoring via social networks

مانيتورينگ اخلاقي توسط شبكه‌هاي اجتماعي

چند ماهي است بنا به دلايلي اينجا مطلب نمي نويسم كه يكي از دلايل مهمش فيلترينگ است. يكي از دلايل فيلترينگ هم احتمالا ، نگراني از گسترش بي اخلاقي باشد. در حاليكه اخيرا افتضاحي اخلاقي در تيم پيروزي اتفاق افتاد كه نحوه انعكاس خبرش ثابت مي كند، شبكه هاي اجتماعي كه قرباني اصلي فيلترينگ هستند، حتي با وجود اعمال فيلترينگ، بهتر از هر ابزار ديگري توان مقابله با بي اخلاقي ها را دارد.

همان صحنه هاي زشت را خيلي ها از صفحه هاي تلويزيوني نديدند. ولي اتفاقات مزبور، ساعتي بعد در فيس بوك به صورت فريم به فريم و با جزئيات بيشتر منتشر شد، تا بسياري هم مثل من كه در آن لحظه، مشغول تماشاي بازي تيمهاي دلخواه خود بودند، در جريان امر قرار گرفته و در بهت فرو رفته، و تاسف بخورند!
احتمالا افرادي بگويند همين انتشار تصاوير هم قابل توجيه نيست؛ ولي آنچه مهم است، اين است كه با محروميت شديد آن بازيكنان، از اين به بعد، هيچ بازيكن ديگري ميدان فوتبال را با چاله ميدان اشتباه نخواهدگرفت، و فقط به دنبال بازي حرفه اي خود خواهند بود.

در آينده نزديك در هر حوزه اي كه با جامعه در ارتباط باشد، شاهد حضور مؤثر چنين نظارتي خواهيم بود. و ابزار آن تكنولوژي و وسايل ارتباطي است كه ديگر انحصاري نيستند!

Monday, March 14, 2011

درس گرفتن از فاجعه ژاپن؛ ما چگونه گوش به زنگ باشيم؟

آنقدر از فرهنگ و سيستمهاي مديريتي ژاپني‌ها تعريف و تمجيدكرديم(خطر زلزله و دو راه حل ممكن) كه گويا چشم خوردند! وقتي اخبار اوليه زلزله ژاپن و سونامي متعاقب آن منتشر مي‌شد، ابتدا گفتم اين هم يكي از صدها زلزله اي كه در ژاپن به وقوع مي پيوندد! اين برايشان عادي است؛ حتي اگر زلزله اي هزار برابر زلزله هائيتي و صد برابر زلزله پارسال شيلي قدرت داشته باشد! ولي كانون زلزله آنقدر به ژاپن نزديك بوده كه حتي ژاپني‌هاي دورانديش و داراي سيستم هشدار دهنده وقوع سونامي را غافلگير كند. البته اين امكان هم وجود دارد آنها دچار غرور هم شده بودند كه اين هم يكي مثل بقيه خواهدبود. غافل از آنكه فاجعه اخير فاجعه هسته‌اي هم به دنبال خواهد داشت. صحنه‌هاي هولناك حمله امواج به بنادر و ساحل‌ها، فيلم 2012 را دوباره در اذهان زنده مي كند.

البته ژاپني‌ها نشان داده‌اند در هر حالتي مي‌توانند دوباره قد علم كنند و بهتر از گذشته در برابر حوادث شديدتر و بدتر خود را آماده كنند و در اين ميان ما بايد از آنچه در ژاپن مي گذرد درس بگيريم. وقوع حوادث طبيعي پياپي در ژاپن به نوعي نعمتي براي ژاپني‌هاست تا هميشه گوش به زنگ باشد. درست مثل همان ماهي هايي كه ژاپني‌ها براي شاداب نگهداشتن كنارشان يك كوسه ماهي مي‌اندازند! آنها مي دانند و تجربه كرده‌اند كه دشمن اصلي‌شان همين زمين زيرپايشان است و فكرشان جاهاي دور نمي‌رود!

ولي اينجا زلزله‌هاي گاهگداري و به مراتب ضعيف تر ، قربانيان به مراتب بيشتري نسبت به زلزله ژاپن مي‌گيرند. تلفات همين زلزله بم چند برابر حداكثر پيش بيني براي زلزله و سونامي ژاپن است. آيا اينجا نبايد دولت‌مردان "خطر زلزله" و "غير مقاوم بودن ساختمانها و سازه‌ها در برابر زلزله" را به ترتيب، به رديف اول "نقاط تهديد" و "نقاط ضعف" برنامه‌ريزي استراتژيكشان منتقل كنند؟


پ.ن:
فاجعه ژاپن چندروزي است اخبار ليبي را تحت الشعاع قرار داده‌است. داشتم به اين فكر مي‌كردم درست است در خاورميانه امكان زلزله‌هاي اقيانوس آرام وجود ندارد، ولي موجودي چون قذافي به تنهايي با يك زلزله 8.9 ريشتري و سونامي و ... برابري مي‌كند.

Thursday, February 24, 2011

انقلابهای بدون رهبر در عصر ارتباطات

چند روز از به ثمر رسیدن انقلاب تونس، و شروع قیام مصری‌ها سپری نشده بود که دیدم دبیرکل مصری و اسبق سازمان ملل، یعنی جناب پترس غالی دارد با یکی از کانالها مصاحبه می کند.
او می گفت نباید مصر 80 میلیونی را با تونس 10 میلیونی، که از فرانسه و دنیای غرب خیلی تأثیر فرهنگی پذیرفته، مقایسه کرد. مثل خیلی‌های دیگر، به زعم او هم دست کشیدن حسنی مبارک از قدرت، به سادگی رفتن زین‌العابدین بن علی از تونس نبود. ولی به علت پافشاری بی‌نظیر مردم مصر، بالاخره مبارک از اریکه پایین آمد و این در حالی بود که در اردن، بحرین، یمن، و الجزایر جرقه‌های مشابه زده ‌شد.

استعفای مبارک و پیروزی مردم مصر به اندازه کافی نادرست بودن طرز تفکر پترس غالی را نشان می‌داد. او نمی‌دانست که در عصر اطلاعات نمی‌توان به سادگی گفت جوامع با هم متفاوتند! البته تفاوتها سر جای خود هستند؛ ولی اینها منحصر به تفاوت میزان کله شقی دیکتاتورها، و دستگاه سرکوب آنها است. بن علی و مبارک تا حدودی مقاومت نشان دادند و بالاخره تسلیم شدند.

در میان کشورهای عربی به نظر می‌رسید لیبی آخرین کشوری باشد که در این دومینو رهبر دیوانه‌اش را عزل کند. با توجه به مساحت زیادش، جمعیت کمی داشته، و مثل مصر نیست که جمعیت فوق العاده انبوه و متراکمی در حاشیه نیل و دلتای آن داشته باشد.
ولی تکنولوژی و عصر ارتباطات کارش را در یک جامعه عشیره‌ای و طایفه‌ای هم به سادگی انجام می‌دهد! حال قذافی جانی، بیاید و ساعت‌ها در قصر مخروبه‌اش پرت و پلا بگوید و نکات به اصطلاح برجسته کتاب سبزش را نعره بزند، باز نمی‌تواند جلوی آگاهی و یادگیری تجربه از دیگر ملت‌ها را، با سدهای فرسوده اش بگیرد؛ حتی اگر روی مبارک و دیگران را در آدمکشی و گردن‌کلفتی سفید کند.

انقلابهای مشابه و پیاپی در دنیای اعراب، که جملگی از تکنولوژی اطلاعاتی بهره گرفته و با وجود نبود رهبری کاریزماتیک، انسجام داشته و به طرز عجیبی هم از آنارشیسم دور است، فرارسیدن دموکراسی دیجیتال را در آینده نزدیک نوید می‌دهد.
دور نیست روزی که تصمیم گیری‌های تک‌ نفره و یا چندصدنفره، جایش را به تصمیم‌گیری‌ لحظه‌ای، و با مشارکت تک تک افراد جوامع بدهد.

مطلب مرتبط:
توسعه روز افزون تكنولوژي و آينده دموكراسي

پ. ن:
در مطلب فوق آرزوي پيروزي براي مردم ليبي نكردم. با اينكه با آرزو و دعا كاري درست نمي‌شود ولي حداقل اظهار همبستگي در اينترنت كمترين كاري است كه مي‌توان انجام داد. و در اين ميان معلوم نيست اين سازمان ملل به چه دردي مي‌خورد! گويا خود قذافي بيشتر از هر كس ديگري به مقوله بي‌عرضگي سازمان ملل(بخوانيد دول) واقف بود كه پارسال كاغذها را از پشت تريبون مجمع عمومي سازمان ملل به سوي آقاي رئيس پرتاب كرد!!
هر ثانيه كه حكومت قذافي بيشتر عمر مي‌كند، بشر قرن بيست و يك شرمنده‌تر مي شود.

Monday, February 7, 2011

مسير حرفه‌اي شانسي

در بلاگ گزاره‌ها سلسله‌مطالبي با عنوان "درسهاي از فوتبال براي كسب و كار" منتشر مي‌شود. من هم گاهگداري مطالبي در اين باره مي نويسم. موضوعات مورد اشاره مشترك هم در مورد ستايش از برنامه‌ها و استراتژي‌ها و حركتهاي تيمهاي باشگاهي فوق العاده تاكتيك پذيري همچون بارسلونا و رئال، و يا تيمهاي ملي منظم و با ديسيپليني همچون آلمان و ژاپن و ... مي‌باشد. و البته با اين فرهنگ وسنتهاي خاورميانه‌اي كه ما داريم، تقليد و الگوبرداري يا بنچماركينگ كار بسيار دشواري است.
گويا بهترين راه همان روشي است كه شاعر توصيه مي‌كند: ياد گرفتن ادب از بي ادبان!

يك مورد مشخص مي‌تواند كارراهه (Career) و داشتن برنامه مشخص شغلي در زندگي باشد. "كريم باقري"، يكي از بزرگترين بازيكنان فوتبال مشرق زمين است. خيلي‌ از جوانان فوتباليست شايد سقف آرزويشان درخشيدن در حد و اندازه‌هاي او باشد. ولي او به عنوان يكي از افرادي كه الگوي هزاران نفر است، در دوران افول بازي‌اش نشان داد كه نبايد مورد الگوبرداري قرار گيرد. تقليد از رفتار حرفه‌اي ستاره‌ها مي‌تواند، اشتباه محض باشد. البته شخص كريم باقري با درآمدي كه فقط از دوران بازيكني داشته، شايد ضربه‌اي از سعي و خطاهاي شغلي‌اش نخورد، ولي جبران آسيبهاي ناشي از سعي و خطا در مورد افراد معمولي كار ساده‌اي نيست. كريم باقري همزمان با اتمام دوران بازي، چندين بار در مصاحبه‌هاي مختلف اعلام كرد كه هيچ علاقه‌‌اي به مربيگري ندارد و امكان ندارد به اين وادي وارد شود، و مشخص بود بيشتر به تجارت و مديريت كسب و كار ناشي از سرمايه‌هاي شخصي‌اش تمايل دارد. ولي اين روزها با كمال تعجب مي‌بينيم او دارد مربيگري را مزه مزه مي‌كند؛ آنهم مربيگري تيم ملي فوتبال.
البته او حتي بدون داشتن مدرك مربيگري شايد مربي بسيار خوبي هم از آب دربيايد و احتمال هم دارد همچون خداداد عزيزي يا دايي و بسياري ديگر استعدادي در اين زمينه نداشته باشد كه در آينده مشخص خواهدشد. اما يك نتيجه از روند شغلي و حرفه‌اي او و امثال او مي‌توان گرفت:
درخشش او در فوتبال هم، بدون برنامه، و در نبود يك مديريت سيستميك كشف استعدادهاي برتر بوده است! و تنها دوره به اصطلاح افتخار آميز دوران فوتبال ايران، شانسي، نصادفي و بدون برنامه‌ بوده‌، و برآمده از كميت بي‌شمار جواناني بوده كه در اين ميان هم تعداد فراواني هم احتمالا چه بسا به خاطر نقش بر آب شدن اميال و آرزوها به افسردگي، بيكاري و اعتياد و ... كشيده‌شده‌اند.

در چنين وضعيتي است كه وقتي تيم ملي در مقابل يك تيم متفاوت از رقباي قبلي، ولي انعطاف پذير و با حساب و كتاب مانند كره جنوبي، كه صرفا متكي به قدرت ساقها نيست، به بن‌بست مي‌خورد، مهمترين هافبكش پس از به دست آمدن يك ضربه ايستگاهي شانسي تمام آموخته‌ها و تجارب لاليگايي خود را فراموش كرده، قبل از زدن ضربه، جلوي دوربينهاي تلويزيوني زير لب دعا مي‌خواند، ولي توپ را به بيرون مي‌زند تا مشخص شود خدا هم بي‌برنامگي را دوست ندارد!


Sunday, January 30, 2011

از اعتماد به نفس ژاپني تا تلاطم سياسي عربي

بازهم قدرت‌نمايي و اعتماد به نفس ژاپني

در بازي‌هاي جام ملتهاي آسيا ژاپن نه فقط با قهرماني بلكه به سه دليل زير نشان داد كه آنها واقعا با بقيه فرق دارند:

- در چند بازي هر بار عقب افتاده و يك يارشان هم اخراج شد، دوباره انسجام تيمي خود را بهتر كرده و حريف را شكست دادند.

- در بازي مقابل كره جنوبي آخرين لحظات نيمه دوم گل مأيوس كننده‌اي دريافت كردند. به نظرم هر تيم ديگري جز ژاپن بود، با روحيه‌اي ضعيف ضربات پنالتي را هدر مي داد؛ درست مثل بلايي كه سر غنا در جام جهاني‌ آمد. ولي اين بار قضيه برعكس شد. به جاي اينكه كره‌اي‌ها روحيه دو چنداني پيدا كنند، اين ژاپن بود كه سه پنالتي پياپي را گل كرد و در مقابل كره‌اي‌ها همه پنالتي‌هايشان را به در و ديوار و دروازه‌بان زدند.

- در بازي مقابل استراليا بازهم كار به وقت اضافي كشيد. هري كيول دو موقعيت تك به تك را نتوانست گل كند. اما يك ژاپني كره‌اي الاصل تعويضي از اشتباه يا افتضاح مدافع استراليايي استفاده كرد و تقريبا مشابه همان گلي كه اينيستاي كره‌اي-كاتالاني‌الاصل اسپانيا در آخرين دقايق دومين وقت اضافي فينال جام جهاني 2010 به هلند زد، با يك شوت سرضرب استثنايي دروازه‌بان استراليا را كه در كل بازيها فقط يك گل خورده‌بود، به زانو در آورد. فكر مي كنم با توجه به فضاي پيش آمده، و نيز دقايق اضافي و مهيج فينال هر مهاجم ديگري بود توپ را استوپ كرده و با دقت دروازه را باز مي كرد. ولي اين بازيكن بدون اينكه اضطرابي داشته‌باشد، انگار در يك بازي تداركاتي زدن چنين گلهايي را تمرين مي‌كرد. به نظرم روانشناسان بايد روحيه و احساس چنين افرادي را مورد تحليل قرار داده و به بقيه معرفي كنند.

مطلب قبلي‌ام را در مورد برنامه‌ريزي استراتژيك ژاپني‌ها براي فوتبال بخوانيد: "انيميشن يا چشم‌انداز".

هم ايجاد كننده، و هم پيش‌بيني كننده "عصر تلاطم"

مدتي‌ قبل به يكي از صاحب منصبان سازمان اعتراض نموديم كه چرا اينترنت را جيره‌بندي كرده‌ايد. اين كار به نوعي مقاومت در برابر تكنولوژي است. اگر كسي نخواهد كار كند اينكه سهميه اينترنتش كم شود يا نه تاثيري ندارد و اين حرفها! بعد بحث به بيراهه رفت و او كار را به فلسفه(!) و مغالطه كشيد؛ مثلا همه ما در زندگي به سوي محدوديت حركت مي‌كنيم! بعد چند كتاب، كه گويا فقط تيترهايشان خوانده شده بود، به معترضان داد كه اين كتاب هم به من رسيد:
"عصر تلاطم(The Age Of Turbulence)"، نوشته آلن گرينسپن(Alan Greenspan)
در معرفي آلن گرينسپن همين بس كه وي 1987 تا 2006 رياست فدرال رزور آمريكا (بانك مركزي آمريكا) را بر عهده داشته‌است. من هم تا حالا فرصت خواندن اين كتاب را پيدا نكرده بودم كه در روزنامه دنياي اقتصاد ديدم كه تصوير جناب گرينسپن زير تيتر "كميسيون تحقيق آمريكا منتشر كرد: معرفي متهم بحران مالي جهان" چاپ شده‌است!
بله؛ آلن گرينسپن در دوران بازنشستگي خود بهتر از هر كس ديگري مي‌توانسته نتايج متلاطم كارهايش را در مهمترين نهاد مالي آمريكا و چه بسا دنيا، پيش‌بيني كرده و كتابي در همين مورد به رشته تحرير در بياورد!

من باب تكريم تونسي‌ها و مصري‌ها

در مورد تلاطم حرف زديم ياد دنياي عرب و زير و رو شدن اوضاع اجتماعي-سياسي در كشورهاي عربي افتادم.
كلمه "جمهور" همانند اكثر كلمات همين متني كه رؤيت مي‌كنيد نشأت گرفته از لسان عربي است. غالب ممالك عرب هم حكومتشان پيشوند جمهوري دارد، ولي معلوم نيست چرا جمهوري نسيتند! ديگر داشتيم شك مي كرديم به اينكه آيا درك صحيحي از منظور اعراب در مورد جمهوري داشته‌ايم يا نه؟ كه خودشان گويا دست به كار شده‌‌اند تا بگويند جمهوري فقط و فقط در آبا و ابنا (پدر و پسرها) خلاصه نمي‌شود. و داستان از تونس كوچك شروع شد و اين روزها در مصر بزرگي كه مهد تمدني سر به زير و صبور است، ادامه دارد.
ضرب شست "جمهور" به "رئيس"، در تونس و مصر كاملا مؤثر واقع شده است، فقط با اين تفاوت كه در يكي رئيس جمهور متواري شده و زيردستان او مقاومت نشان مي‌دهند، ولي در مصر، جناب مبارك مي‌خواهد زيردستان خود را خلع كند، ولي خود مقاومت نشان مي‌دهد!
اي كاش تمدن در شمال آفريقا هم مثل تمدن در جنوب آفريقا سابقه‌ طولاني نداشت و در عوض بزرگي بزرگانش فقط در مسند قدرت ديده‌ نمي‌شد.

Saturday, January 22, 2011

كيفيت و ديگر هيچ

وقتي هر چيز وابسته به رضايت مشتري باشد، كيفيت هم مهمترين فاكتور در عرضه كالا خواهد و چنين است كه كنون(Canon) به قلع و قمع دوربين‌ها و ديگر تجهيزات عكاسي ديجيتال مي پردازد كه ممكن است در آينده به بهاي از دست دادن بخش بزرگي از باراز پر از رقابت دوربين‌هاي ديجيتال و لطمه خوردن به برند معروفش تمام شود.


مطلب مربوطه را اينجا ببينيد: "نابودي عمدي تجهيزات كنون"

پ.ن:
اين نگاه بدبينانه را هم اضافه كنم كه احتمالا كنون خواسته با از بين بردن تعداد از دوربين‌ها چنين القاء كند كه دوربين‌هاي داراي ايراد و نقص فني در بازار، تقلبي هستند!

Wednesday, January 19, 2011

مفسران قاطع فوتبال

با چه اطمينان و قاطعيتي مي گويند اين مجريان و مفسران و تحليلگران! همه به ضرس قاطع قبل از سومين بازي مي گويند بله ايران اول شد و ايران خورد به كره! يعني بينشان يك نفر هم نبود كه بگويد احتمال دارد امارات به امارات ببازد و از آن طرف عراق كره شمالي را دو هيچ ببرد. در اين‌ صورت ايران دوم مي‌شود! اين در حالي‌است كه سايت AFC هنوز اسامي تيمهاي صعود كرده گروه D را مشخص نكرده‌است.

ي.س (تذكر آيين نامه‌اي به خودم!): 

به دستورالعمل مسابقات نگاه كردم. بنا به بند b.ii.A در بخش Technical Rules for the Competitions/ Group Stages آيين نامه مسابقات به اين اشاره شده كه اگر امتيازات ميان دو تيم يا بيشتر مساوي شد، جهت رده بندي از امتيازات مكتسبه در برخورد با بقيه تيمها صرفنظر مي شود. يعني اگر ايران ببازد، و عراق كره شمالي را 10-0 هم ببرد دوم خواهد شد. ولي سايت AFC منتظر است تا بازيها پايان يابد و بعدا تيمهاي صعود كرده را در نمودار مشخص كند. به هر حال اطلاع از آيين‌نامه نبايد باعث شود كه آقايان در خواب پيروزي و اول شدن در گروه بخوابند!

امتيازدهي به وبلاگ

لطفا پس از بازديد، به اين وبلاگ امتياز دهيد: (لينك مستقيم صفحه امتيازدهي)