tag:blogger.com,1999:blog-21277056063958845.post7168034066396001253..comments2012-08-06T03:34:32.174+04:30Comments on IE plus IT Blog: فرهنگ سازماني، و نگرش ماAnonymoushttp://www.blogger.com/profile/15531099117933438648noreply@blogger.comBlogger4125tag:blogger.com,1999:blog-21277056063958845.post-20651093639773835552010-05-10T17:39:10.459+04:302010-05-10T17:39:10.459+04:30به روي چشمبه روي چشمAYDINhttp://ieplusit.blogspot.com/noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-21277056063958845.post-76014215663583972682010-05-10T15:38:22.692+04:302010-05-10T15:38:22.692+04:30سلام آیدین جان
من وبلاگم رو به طور کامل به نشانی ج...سلام آیدین جان<br />من وبلاگم رو به طور کامل به نشانی جدیدی منتقل کرده ام، لینک شما رو هم در وبلاگ جدید گذاشته ام. ممنون میشم اگر شما هم لینک وبلاگ جدیدم رو جایگزین بفرمایید.<br />اردات<br /><br />نشانی قدیمی من: business-iran.persianblog.irعمادhttp://ireconomy.blogspot.comnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-21277056063958845.post-31719680153367187962010-05-05T12:30:15.173+04:302010-05-05T12:30:15.173+04:30با تشكر از توضيحات شما، بايد تاييد كنم يقينا همه چ...با تشكر از توضيحات شما، بايد تاييد كنم يقينا همه چيز قابل انتقاد است! چون مخصوصا در مورد منابع انساني با قاطعيت نمي شود اظهار نظر كرد: ـ<br />1- در مورد غذا اين را بايد بگويم بايد اصلا ديد توزيع غذا با ژتون و كوپن و ... چقدر باعث ايجاد نارضايتي و اسباب ناراحتي ميان كاركنان اصلي شود. مثلا آيا براي يك شركت عريض و طويل مي ارزد كه بيايد يك سيستم كنترل و نظارت راه بياندازد كه چند نفر اضافه بر سازمان غذاي بيشتر نخورند؟! البته اگر سازمان كوچك باشد كه همه همديگر را مي شناسند و اگر بزرگ باشد چنين معضلي نبايد اهميت داشته باشد مگر اينكه كل محله اطراف بيايند بريزند داخل سالن غذاخوري شركت! <br />2- در مورد دوربين مداربسته من در اروپا ديده ام در فروشگاهها يك مانيتور بزرگ طوري در درب ورودي مي گذارند كه هركسي وارد مي شود تصوير ورود خودش را به طور زنده مي بيند و حتي اگر به قصد دزدي وارد نشود به خاطر حفظ آبروي افراد جلوي وسوسه آنها را بگيرند. و چه انساني برخورد مي كنند. حال در ژاپن چنين كاري نكرده اند و به ذهنشان رسيده بنويسند! ضمنا شايد به هندي و تايلندي و زبانهاي ديگر هم اين اخطار را بنويسند و ما به اين زبان آشناييم كه تو گفتي. ثانيا معلوم است كه براي ايراني ها فرهنگ خريد از فروشگاههاي زنجيره اي هنوز جا نيافتاده و هنوز هم خيلي ها از بقالي هايي خريد مي كنيم كه ما فلان جنس را مي خواهيم و آنها از قفسه پشت سرشان بر مي دارند<br />3- در مورد اينكه بايد چه موقع اطمينان كرد، بستگي دارد به ارزشي كه در بند يك ذكر شد و همچنين برقراري ساز و كارهاي كنترلي پيش گيري كننده از وسوسه كه مثالش را در بند 2 گفتم<br />---<br />در مورد مديريت مشاركتي هم با شما موافقمAYDINhttp://ieplusit.blogspot.com/noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-21277056063958845.post-15183716162384755572010-05-03T13:47:45.602+04:302010-05-03T13:47:45.602+04:30سلام !
من نویسنده همان مطلبم - تحلیل جالبی داشتید ...سلام !<br />من نویسنده همان مطلبم - تحلیل جالبی داشتید ولی چند نکته را متذکر میشوم :<br />1- در شرکت ما ابتدا با اطمینان غذا توزیع می شد ولی بعد از مدتی روالمند شد - یعنی بر خلاف تحلیل شما ابتدا اطمینان سعی شدبر فرهنگ سازی<br />2- مثال ژاپن و متن فارسی دزدی از فروشگاه به این معنی است که در بستر فرهنگ آمیخته با مشتری مداری و احترام و اطمینان ژاپن دزدی بسیاری از آن فروشگاه توسط فارسی زبانان صورت گرفته که آن متن نوشته شده <br />3- در چند مثال چند نکته یکسان است -اطمینان اولیه و سو استفاده <br />نکته آخر : مدیریت و تفویض 4 دسته است دموکرات ترین آن مدیریت کاملا مشارکتی و بسته ترین آن مدیریت ابلاغی دو دسته بینابین هم وجود دارد که جای تحلیل آن اینجا نیست . ولی نکته ای که در تمام فرهنگهای مدیریتی یکسان است ظرفیت سازمان برای انتخاب روش انتخابی است . به طور واضح مدیریت مشارکتی در یک شرکت مهندسی بسیار کارا تراز یک شرکت صرف تولیدی کارگری است . مثان قشنگ هم این است که این چهار روش عینا در شرکتهای طراز یک اروپا پیاده می شوند . و جالب این است که در شرکتهای بزرگ (بیش از ده هزار نفر)در دپارتمانهای محتلف از روشهای مختلف استفاده می شود . <br /> در هر حال تحلیل شما قابل احترام و قطعا قابل نقد استalihttp://deldardsardard.blogfa.comnoreply@blogger.com